مستندات با منابع موثق فساد و تبانی بنیان گذار باشگاه دوچر
مستندات با منابع موثق فساد و تبانی بنیان گذار باشگاه دوچرخه سواران اس دق لاله کیسه
"پرویز خسروانی" در فروردین (۱۳۰۱ه. ش) در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش "میرزامحمدهاشم محلاتی" از مالکین و متنفذین محلات بود که چهار پسر دیگر به نامهای "شهابالدین"، "مرتضی"، "خسرو" و "عطاءالله" نیز داشت. [۱] برادر بزرگ خسروانی، "شهاب" از چهرههای سیاسی سالهای ۱۳۲۰- ۱۳۳۲ و نماینده مجلس بود که با "دکتر مصدق" روابط حسنه داشت. برادران دیگر او "مرتضی خسروانی" و "عطاءالله خسروانی" و "خسرو خسروانی" از دولتمردان لشگری و کشوری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بودند که در خاطرات فردوست درباره آنها سخن رفته است. [۲]
تحصیلات
پرویز خسروانی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، دوره متوسطه را در «دارالفنون» گذراند، سپس به دانشکده افسری رفته و پس از فارغالتحصیلی در آنجا استخدام گردید. فعالیت عمده خسروانی در ژاندارمری بوده است، به طوری که وی به ترتیب: فرمانده دسته گردان ۳ رشت، فرمانده دسته ۴ در گروهان ۲ هنگ امیرکبیر، فرمانده منطقه یک مرکز و معاونت ژاندارمری را عهدهدار بود. [۳] با این وجود وی مسئولیتهای دیگری نیز داشت که مهمترین آن عبارت بودند از:
۱. موسس و رئیس باشگاه تاج ۲. معاون نخستوزیر و رئیس سازمان تربیتبدنی در دولت هویدا ۳. آجودان محمدرضا پهلوی
پرویز خسروانی مناصب اداری مهمی را عهدهدار بود و در وزارتخانهها و ادارات رژیم پهلوی، به خاطر نزدیکیاش به باندهای قدرت نفوذ فوقالعادهای داشت. از این رو هر از چندگاهی خبری از مسئولیت جدید وی منتشر میگردید، با این وجود ضعف شخصیت اعتماد به او مشکل و سران رژیم از سپردن مقاماتی چون وزارت به وی تردید داشتند. [۴]
ازدواج و بهائیت
[ویرایش]
هنگامیکه پرویز خسروانی دانشجوی دانشکده افسری بود، خود و خانوادهاش تمول چندانی نداشتند، به همین خاطر وی به دنبال زن پولداری برای بهبود وضعیت اقتصادیاش میگشت، با چنین ذهنیتی بود که با دختری پولدار از یک خانواده بهائی به نام "ملیحه نعیمی" آشنا گردید. پدر این دختر که از بزرگان فرقه بهائی و بسیار متمول بود، در یک باغ ۵ هزار متری و در یک ساختمان مجلل زندگی میکرد. [۵] "فردوست" داستان این آشنایی را به این صورت نوشته است:
«پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری به دنبال زن پولداری بود که توسط او وضعش را رو به راه کند... پرویز هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه میافتاد و به عنوان تمرین دوچرخهسواری از مقابل خانه دختر میگذشت و نامه عاشقانه رد میکرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند...» [۶]
علی رغم مخالفت "خانواده نعیمی" به علت سماجت پرویز این ازدواج در تاریخ ۱۹/۹/۱۳۲۱ انجام و در دفاتر بهائیت ثبت گردید. [۷] از این تاریخ خسروانی به خانه "نعیمی" نقل مکان کرده و در خانهای که پدر زنش برای او در مجاورت خودش ساخته بود به گذران زندگی پرداخت.
در اسناد ساواک در این مورد آمده است: [۸] «طبق اطلاع خانم تیمسار سرلشکر پرویز خسروانی معاون ژاندارمری کل کشور جزء بهائیهای متعصب بوده و سرلشکرخسروانی اداره کننده یک «لجنه» بهائی است. مرکز جلسات «لجنه» هم هفتهای یکبار در منزل سرلشکرخسروانی تشکیل میشود و آقای "عطاءالله خسروانی" (وزیر کار)، "دکتر راسخ" و "دکتر ایقانی" در جلسات مذکور شرکت میکنند و به وسیله وزیر کار با "تیمسارسپهبد ایادی" پزشک دربار شاهنشاهی مربوط هستند و از وی اخذ دستور مینماید.» [۹]
در جایی دیگر درباره نحوه پذیرش مسلک جدید توسط خسروانی چنین آمده است:
«دختر آقای نعیمی که زن سرلشکر خسروانی است، در چند سال قبل توانست به طور محرمانه شوهرش را به دین بهائی گرایش دهد. سرلشکر خسروانی در حضور آقای "دکتر علیمحمد" و "رقا"، استاد دانشگاه که از بهائیان متعصب و یکی از روحانیون بهائیان است، با حضور آقای نعیمی رسماً به دین بهائی گرویده و قرار بر این شده که از لحاظ پرستیژ و شئون نظامی و بعضی پستهایی که به وی محول گردیده، بهائی بودن وی از چهار چوبه دیوار خانگی تجاوز نکند.» [۱۰]
در سندی از ساواک سابقه جاسوسی خانواده همسر خسروانی به این صورت آمده است:
«اسم کوچک نعیمی"عبدالحسین" است و نامبرده پسر نعیم شاعر معروف بهائیهاست و به همین جهت در میان بهائیها محبوبیت و مقام بزرگی داشته و حالیه نیز دارد. "نعیمی" از ابتدای خدمت خود در سفارت انگلستان در تهران خدمت میکرد و مدتهاست که دیگر کار نمیکند و تنها کار اداری او همان خدمت در سفارت انگلستان بوده است....» [۱۱]
پرویز خسروانی پس از جدایی از همسرش به بهائیبودن وی و ارتباط بهائیان با یهودیان تصریح داشته و میگوید: «من الآن چند ماه هست از زنم جدا شدم و تنها اختلاف ما همین بود و کلیمیها، اغلب بهائی هستند و زن من هم بهائی بوده و اکثر اوقات با هم تماس دارن
"پرویز خسروانی" در فروردین (۱۳۰۱ه. ش) در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش "میرزامحمدهاشم محلاتی" از مالکین و متنفذین محلات بود که چهار پسر دیگر به نامهای "شهابالدین"، "مرتضی"، "خسرو" و "عطاءالله" نیز داشت. [۱] برادر بزرگ خسروانی، "شهاب" از چهرههای سیاسی سالهای ۱۳۲۰- ۱۳۳۲ و نماینده مجلس بود که با "دکتر مصدق" روابط حسنه داشت. برادران دیگر او "مرتضی خسروانی" و "عطاءالله خسروانی" و "خسرو خسروانی" از دولتمردان لشگری و کشوری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بودند که در خاطرات فردوست درباره آنها سخن رفته است. [۲]
تحصیلات
پرویز خسروانی پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، دوره متوسطه را در «دارالفنون» گذراند، سپس به دانشکده افسری رفته و پس از فارغالتحصیلی در آنجا استخدام گردید. فعالیت عمده خسروانی در ژاندارمری بوده است، به طوری که وی به ترتیب: فرمانده دسته گردان ۳ رشت، فرمانده دسته ۴ در گروهان ۲ هنگ امیرکبیر، فرمانده منطقه یک مرکز و معاونت ژاندارمری را عهدهدار بود. [۳] با این وجود وی مسئولیتهای دیگری نیز داشت که مهمترین آن عبارت بودند از:
۱. موسس و رئیس باشگاه تاج ۲. معاون نخستوزیر و رئیس سازمان تربیتبدنی در دولت هویدا ۳. آجودان محمدرضا پهلوی
پرویز خسروانی مناصب اداری مهمی را عهدهدار بود و در وزارتخانهها و ادارات رژیم پهلوی، به خاطر نزدیکیاش به باندهای قدرت نفوذ فوقالعادهای داشت. از این رو هر از چندگاهی خبری از مسئولیت جدید وی منتشر میگردید، با این وجود ضعف شخصیت اعتماد به او مشکل و سران رژیم از سپردن مقاماتی چون وزارت به وی تردید داشتند. [۴]
ازدواج و بهائیت
[ویرایش]
هنگامیکه پرویز خسروانی دانشجوی دانشکده افسری بود، خود و خانوادهاش تمول چندانی نداشتند، به همین خاطر وی به دنبال زن پولداری برای بهبود وضعیت اقتصادیاش میگشت، با چنین ذهنیتی بود که با دختری پولدار از یک خانواده بهائی به نام "ملیحه نعیمی" آشنا گردید. پدر این دختر که از بزرگان فرقه بهائی و بسیار متمول بود، در یک باغ ۵ هزار متری و در یک ساختمان مجلل زندگی میکرد. [۵] "فردوست" داستان این آشنایی را به این صورت نوشته است:
«پرویز خسروانی از زمان دانشکده افسری به دنبال زن پولداری بود که توسط او وضعش را رو به راه کند... پرویز هر روز عصر با دوچرخه از دانشکده افسری راه میافتاد و به عنوان تمرین دوچرخهسواری از مقابل خانه دختر میگذشت و نامه عاشقانه رد میکرد. خانواده دختر با ازدواج این دو مخالف بودند...» [۶]
علی رغم مخالفت "خانواده نعیمی" به علت سماجت پرویز این ازدواج در تاریخ ۱۹/۹/۱۳۲۱ انجام و در دفاتر بهائیت ثبت گردید. [۷] از این تاریخ خسروانی به خانه "نعیمی" نقل مکان کرده و در خانهای که پدر زنش برای او در مجاورت خودش ساخته بود به گذران زندگی پرداخت.
در اسناد ساواک در این مورد آمده است: [۸] «طبق اطلاع خانم تیمسار سرلشکر پرویز خسروانی معاون ژاندارمری کل کشور جزء بهائیهای متعصب بوده و سرلشکرخسروانی اداره کننده یک «لجنه» بهائی است. مرکز جلسات «لجنه» هم هفتهای یکبار در منزل سرلشکرخسروانی تشکیل میشود و آقای "عطاءالله خسروانی" (وزیر کار)، "دکتر راسخ" و "دکتر ایقانی" در جلسات مذکور شرکت میکنند و به وسیله وزیر کار با "تیمسارسپهبد ایادی" پزشک دربار شاهنشاهی مربوط هستند و از وی اخذ دستور مینماید.» [۹]
در جایی دیگر درباره نحوه پذیرش مسلک جدید توسط خسروانی چنین آمده است:
«دختر آقای نعیمی که زن سرلشکر خسروانی است، در چند سال قبل توانست به طور محرمانه شوهرش را به دین بهائی گرایش دهد. سرلشکر خسروانی در حضور آقای "دکتر علیمحمد" و "رقا"، استاد دانشگاه که از بهائیان متعصب و یکی از روحانیون بهائیان است، با حضور آقای نعیمی رسماً به دین بهائی گرویده و قرار بر این شده که از لحاظ پرستیژ و شئون نظامی و بعضی پستهایی که به وی محول گردیده، بهائی بودن وی از چهار چوبه دیوار خانگی تجاوز نکند.» [۱۰]
در سندی از ساواک سابقه جاسوسی خانواده همسر خسروانی به این صورت آمده است:
«اسم کوچک نعیمی"عبدالحسین" است و نامبرده پسر نعیم شاعر معروف بهائیهاست و به همین جهت در میان بهائیها محبوبیت و مقام بزرگی داشته و حالیه نیز دارد. "نعیمی" از ابتدای خدمت خود در سفارت انگلستان در تهران خدمت میکرد و مدتهاست که دیگر کار نمیکند و تنها کار اداری او همان خدمت در سفارت انگلستان بوده است....» [۱۱]
پرویز خسروانی پس از جدایی از همسرش به بهائیبودن وی و ارتباط بهائیان با یهودیان تصریح داشته و میگوید: «من الآن چند ماه هست از زنم جدا شدم و تنها اختلاف ما همین بود و کلیمیها، اغلب بهائی هستند و زن من هم بهائی بوده و اکثر اوقات با هم تماس دارن
۴۲.۷k
۱۲ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.