دلـــــم برای صدایـــی تنـگ شـده اسـت
دلـــــم برای صدایـــی تنـگ شـده اسـت
که هـر شــب قبـل از خواب گــوش هــایم را نـوازشـــ مـیکرد ...
دلـــــم برای آن نـگــاه هــایی تنـگ اسـت
که وقتــی بـه مـن مـینـگریـــست تا عـمـق وجودم را به آتــش میــکشیــد ...
دلـــــم برایـت تنـگـ شـده اســت همــه کســِ مـن ...
دلـــــم برایـت تنـگـ شـده اسـت یـــار بی وفـا مـن...
که هـر شــب قبـل از خواب گــوش هــایم را نـوازشـــ مـیکرد ...
دلـــــم برای آن نـگــاه هــایی تنـگ اسـت
که وقتــی بـه مـن مـینـگریـــست تا عـمـق وجودم را به آتــش میــکشیــد ...
دلـــــم برایـت تنـگـ شـده اســت همــه کســِ مـن ...
دلـــــم برایـت تنـگـ شـده اسـت یـــار بی وفـا مـن...
۱.۶k
۲۶ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.