زبان عرفان، زبان عقل
زبان عرفان، زبان عقل
پیام آیتالله العظمی جوادی آملی به همایش بین المللی میر سیدعلی همدانی
شنبه ۷ آذر ۱۳۹۴
اشاره: میر سیدعلی همدانی (۷۱۴ـ۷۸۶ق) از سادات حسینی و عارف، عالم، شاعر و از مبلغان عمده اسلام و یکی از بزرگان سلسله کبرویه است که با عنوان «امیر کبیر» و «شاه همدان» از او نام بردهاند. وی سفرهای تبلیغی مختلفی انجام داد؛ از جمله به اغلب شهرهای خراسان بزرگ (آسیای مرکزی)، قفقاز، سریلانکا، تبت و مهمتر از همه در کشمیر که هزاران نفر در آنجا به دستش مسلمان شدند. مهاجرت او و صدها مریدش به کشمیر، موجب انتقال هنرهای ایرانی به آن دیار شد. وی که راهی حج بود، به دعوت حاکم پاخلی چندی آنجا اقامت گزید؛ اما به دلیل بیماری درگذشت و پیکرش را به ختّلان (کولاب در تاجیکستان کنونی) منتقل کردند و مزارش تا کنون زیارتگاه است و هنوز هوادارانش در «خانقاه مولا» یا «زیارتگاه شاه همدان» در کشمیر حضور مییابند. در تاجیکستان تصویر و شعری از وی بر روی اسکناسها آمده است. اقبال لاهوری از او به صورت «سیدالسادات، سالار عجم» یاد میکند که: آفرید آن مرد، ایران صغیر. از آثار فارسی اوست: ذخیرهالملوک (در سیاستنامه)، مرآه التائبین، سیرالطالبین (در آداب سلوک عرفانی)، مشارب الاذواق (شرح قصیده ابن فارض)، واردات امیریه (مناجات و کلمات قصار)، رساله عقل، رساله فقریه، چهل حدیث، غزلیات. از رسالههای عربی اوست: اسرار النقطه، صفه الفقراء، انسان الکامل، الموده فی القربی (حدیث)، حل الفصوص (در شرح فصوص).
به پیشنهاد ایران و تاجیکستان و به مناسبت هفتصدمین سالگرد تولد همدانی، نام وی در تقویم مشاهیر سال ۲۰۱۴ـ ۲۰۱۵ یونسکو ثبت شد. در سال جاری نیز نخستین همایش بینالمللی او در زادگاهش برگزار شد و آنچه در پی میآید، بخشیهایی از پیام آیتالله جوادی به این همایش است:
***
مرحوم میر سیدعلی همدانی(رضوان الله علیه) دو عنصر محوری، او را به این بارگاه منیع رساند: یکی سرزمین عالمپرور و حکیمپرور و عارفپرور همدان است و دیگری هم شخصیت خاصّ خود او و داشتن اساتید برجسته بود. اگر زمان و زمین مساعد باشد و اگر زمینه کمک کند، فردی مثل میر سیدعلی همدانی برمیخیزد که هم غرب به او احترام میگذارد و هم شرق. تمام کوشش نظام اسلامی عموماً و استان عالمپرور همدان خصوصاً باید این باشد که این نابغه شرق و غرب ما را به همه بشناسانیم. نبوغ افرادی مثل میر سیدعلی همدانی که در عرفان تلاش و کوشش کردند، مناسب با پیامی است که مقام معظم رهبری سال را به عنوان همدلی و همزبانی نامید؛ درست است که ما از حکمای بزرگ مثل مرحوم بوعلی حقشناسی میکنیم، اما اینها جهان را به عقلانیت میبرند، گرچه در برخی از نوشتههای آن بزرگحکیم، نظیر بخش پایانی «اشارات و تنبیهات» از عرفان سخنی گفتهاند؛ ولی او حکیمانه فکر میکند. بزرگان دیگری که در آن سرزمین زندگی کردند، جزء اصولیون و فقهای بنام بودند که مردم را به احکام شریعت هدایت میکردند.
حوزه و دانشگاه
دو کار اساسی در نظام اسلامی هست که هر کدام به نوبه خود شایسته حقشناسی است: یکی کارهای حوزویان و دیگری کارهای دانشگاهیان. در حوزه سخن در این است که خدا چه گفت، در دانشگاه سخن در این است که خدا چه کرد؛ اما نه حوزه به تنهایی توان آن را دارد که مشکل جهان را حل کند و نه دانشگاه به تنهایی آن قدرت را دارد که مشکل جهان را درمان کند. اگر این دو در کنار هم جمع شوند، مقداری از مشکلات جهان را حل میکنند، اما جای عرفان خالی است! جای میر سیدعلی خالی است! جای همدلی و همزبانی خالی است!
توضیح مطلب آن است که جامعه عقلانی، جامعهای است که به جنگ مبادرت نمیکند، تهاجم نمیکند، نه بیراهه میرود و نه راه کسی را میبندد، از عاقل بیش از این ساخته نیست. آن که میگوید خدا چه گفت، تفسیر میکند و فقه میگوید، در گفتههای خدا سخن میگوید؛ کار مفسّر این است که خدا چه گفت، کار فقیه این است که خدا چه گفت، کار محدّث این است که خدا چه گفت؛ اما در دانشگاهها کار اساتید دانشگاه این است که خدا چه کرد؛ زیرا علوم فیزیک، شیمی، دریاشناسی، صحراشناسی، سپهرشناسی و مانند آن بررسی کار خداست که خدا چه کرد؛ اما نه «خدا چه کرد» مشکل را حل میکند و نه «خدا چه گفت»، گوشهای از مشکلات را این حل میکند. نه حوزه میتواند همدلی ایجاد کند، نه دانشگاه میتواند همزبانی ایجاد کند. کار عارفان و کار میر سیدعلیها این نیست که خدا چه گفت، این نیست که خدا چه کرد، این است که: خدا چیست؟ خدا کجاست؟ با کیست؟ با چه زبانی سخن میگوید؟ با ما چه ارتباط دارد؟ ما با او چه ارتباط داریم؟
عرفان نه تنها جنگ را برمیدارد، بلکه دوستی میگذارد. عقل جنگ را برمیدارد، عقل داعشیها را، تکفیریها را، سلفیها را طرد میکند؛ اما همدلی نمیآورد. همدلی محصول کسی است
پیام آیتالله العظمی جوادی آملی به همایش بین المللی میر سیدعلی همدانی
شنبه ۷ آذر ۱۳۹۴
اشاره: میر سیدعلی همدانی (۷۱۴ـ۷۸۶ق) از سادات حسینی و عارف، عالم، شاعر و از مبلغان عمده اسلام و یکی از بزرگان سلسله کبرویه است که با عنوان «امیر کبیر» و «شاه همدان» از او نام بردهاند. وی سفرهای تبلیغی مختلفی انجام داد؛ از جمله به اغلب شهرهای خراسان بزرگ (آسیای مرکزی)، قفقاز، سریلانکا، تبت و مهمتر از همه در کشمیر که هزاران نفر در آنجا به دستش مسلمان شدند. مهاجرت او و صدها مریدش به کشمیر، موجب انتقال هنرهای ایرانی به آن دیار شد. وی که راهی حج بود، به دعوت حاکم پاخلی چندی آنجا اقامت گزید؛ اما به دلیل بیماری درگذشت و پیکرش را به ختّلان (کولاب در تاجیکستان کنونی) منتقل کردند و مزارش تا کنون زیارتگاه است و هنوز هوادارانش در «خانقاه مولا» یا «زیارتگاه شاه همدان» در کشمیر حضور مییابند. در تاجیکستان تصویر و شعری از وی بر روی اسکناسها آمده است. اقبال لاهوری از او به صورت «سیدالسادات، سالار عجم» یاد میکند که: آفرید آن مرد، ایران صغیر. از آثار فارسی اوست: ذخیرهالملوک (در سیاستنامه)، مرآه التائبین، سیرالطالبین (در آداب سلوک عرفانی)، مشارب الاذواق (شرح قصیده ابن فارض)، واردات امیریه (مناجات و کلمات قصار)، رساله عقل، رساله فقریه، چهل حدیث، غزلیات. از رسالههای عربی اوست: اسرار النقطه، صفه الفقراء، انسان الکامل، الموده فی القربی (حدیث)، حل الفصوص (در شرح فصوص).
به پیشنهاد ایران و تاجیکستان و به مناسبت هفتصدمین سالگرد تولد همدانی، نام وی در تقویم مشاهیر سال ۲۰۱۴ـ ۲۰۱۵ یونسکو ثبت شد. در سال جاری نیز نخستین همایش بینالمللی او در زادگاهش برگزار شد و آنچه در پی میآید، بخشیهایی از پیام آیتالله جوادی به این همایش است:
***
مرحوم میر سیدعلی همدانی(رضوان الله علیه) دو عنصر محوری، او را به این بارگاه منیع رساند: یکی سرزمین عالمپرور و حکیمپرور و عارفپرور همدان است و دیگری هم شخصیت خاصّ خود او و داشتن اساتید برجسته بود. اگر زمان و زمین مساعد باشد و اگر زمینه کمک کند، فردی مثل میر سیدعلی همدانی برمیخیزد که هم غرب به او احترام میگذارد و هم شرق. تمام کوشش نظام اسلامی عموماً و استان عالمپرور همدان خصوصاً باید این باشد که این نابغه شرق و غرب ما را به همه بشناسانیم. نبوغ افرادی مثل میر سیدعلی همدانی که در عرفان تلاش و کوشش کردند، مناسب با پیامی است که مقام معظم رهبری سال را به عنوان همدلی و همزبانی نامید؛ درست است که ما از حکمای بزرگ مثل مرحوم بوعلی حقشناسی میکنیم، اما اینها جهان را به عقلانیت میبرند، گرچه در برخی از نوشتههای آن بزرگحکیم، نظیر بخش پایانی «اشارات و تنبیهات» از عرفان سخنی گفتهاند؛ ولی او حکیمانه فکر میکند. بزرگان دیگری که در آن سرزمین زندگی کردند، جزء اصولیون و فقهای بنام بودند که مردم را به احکام شریعت هدایت میکردند.
حوزه و دانشگاه
دو کار اساسی در نظام اسلامی هست که هر کدام به نوبه خود شایسته حقشناسی است: یکی کارهای حوزویان و دیگری کارهای دانشگاهیان. در حوزه سخن در این است که خدا چه گفت، در دانشگاه سخن در این است که خدا چه کرد؛ اما نه حوزه به تنهایی توان آن را دارد که مشکل جهان را حل کند و نه دانشگاه به تنهایی آن قدرت را دارد که مشکل جهان را درمان کند. اگر این دو در کنار هم جمع شوند، مقداری از مشکلات جهان را حل میکنند، اما جای عرفان خالی است! جای میر سیدعلی خالی است! جای همدلی و همزبانی خالی است!
توضیح مطلب آن است که جامعه عقلانی، جامعهای است که به جنگ مبادرت نمیکند، تهاجم نمیکند، نه بیراهه میرود و نه راه کسی را میبندد، از عاقل بیش از این ساخته نیست. آن که میگوید خدا چه گفت، تفسیر میکند و فقه میگوید، در گفتههای خدا سخن میگوید؛ کار مفسّر این است که خدا چه گفت، کار فقیه این است که خدا چه گفت، کار محدّث این است که خدا چه گفت؛ اما در دانشگاهها کار اساتید دانشگاه این است که خدا چه کرد؛ زیرا علوم فیزیک، شیمی، دریاشناسی، صحراشناسی، سپهرشناسی و مانند آن بررسی کار خداست که خدا چه کرد؛ اما نه «خدا چه کرد» مشکل را حل میکند و نه «خدا چه گفت»، گوشهای از مشکلات را این حل میکند. نه حوزه میتواند همدلی ایجاد کند، نه دانشگاه میتواند همزبانی ایجاد کند. کار عارفان و کار میر سیدعلیها این نیست که خدا چه گفت، این نیست که خدا چه کرد، این است که: خدا چیست؟ خدا کجاست؟ با کیست؟ با چه زبانی سخن میگوید؟ با ما چه ارتباط دارد؟ ما با او چه ارتباط داریم؟
عرفان نه تنها جنگ را برمیدارد، بلکه دوستی میگذارد. عقل جنگ را برمیدارد، عقل داعشیها را، تکفیریها را، سلفیها را طرد میکند؛ اما همدلی نمیآورد. همدلی محصول کسی است
۱۴.۷k
۰۸ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.