بعضی وقتها داستان نهایتا به اونجا ختم میشه که تو صبح بلند
بعضی وقتها داستان نهایتا به اونجا ختم میشه که تو صبح بلند میشی ؛ قراره که آسمون همون رنگی باشه که هرروز هست، آیینه مثله همیشه رنگ نداره و تو خودتو تو اون بیرنگی میبینی،تاکسی ها همون مسیر همیشگی رو میرن و زندگی قراره رواله خودشو تکرار کنه،
بدیش اینه که بعضی وقتها وقتی داستان بخاد ختم بشه، نه به تو کاری داره، نه به هوا نه به ترافیک. چیزی که بخاد اتفاق بیفته اتفاق میوفته و این تویی که باید خودتو با تغییرات وقف بدی. نه اخر داستان!
هیچ کس هیچ وقت قول نداد اسمون همیشه ابی باشه...
بدیش اینه که بعضی وقتها وقتی داستان بخاد ختم بشه، نه به تو کاری داره، نه به هوا نه به ترافیک. چیزی که بخاد اتفاق بیفته اتفاق میوفته و این تویی که باید خودتو با تغییرات وقف بدی. نه اخر داستان!
هیچ کس هیچ وقت قول نداد اسمون همیشه ابی باشه...
۶۸۴
۰۶ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.