سوار تاکسی بودم
سوار تاکسی بودم
دخدره بغل دستم نشسته بود
یه بسته آدامس از کیفش دراورد
یکی خودش خورد،یکی هم داد به من! ☺ ️
بعدش یه کاغذ گذاشت تو جیبم
یه لبخند زد پیاده شد و رفت... 🚶 🏻
پیاده که شدم،کاغذ و باز کردم
دیدم نوشته:
جون مادرت مسواک بزن 😷 😔 🙏
😂 😂 😂
.
.
😂 😂 😂
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
ادمین
#حسن
دخدره بغل دستم نشسته بود
یه بسته آدامس از کیفش دراورد
یکی خودش خورد،یکی هم داد به من! ☺ ️
بعدش یه کاغذ گذاشت تو جیبم
یه لبخند زد پیاده شد و رفت... 🚶 🏻
پیاده که شدم،کاغذ و باز کردم
دیدم نوشته:
جون مادرت مسواک بزن 😷 😔 🙏
😂 😂 😂
.
.
😂 😂 😂
〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰 〰
ادمین
#حسن
۷۹۰
۰۴ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.