نامه یک هموطن لر
نامه یک هموطن لر
سلام...
من یک لر هستم.،
برای من جوک بسازید....
چون درسرزمینی زندگی میکنم که صاحب دوازده هزار سال تاریخ و تمدن است....
قوم کاسیت اولین رام کنندگان اسب در جهان،ساکنان اولیه ی لرستان بودند...
اولین صنعت گران و سازندگان فلز مفرغ در جهان در چهار هزار سال پیش،ساکنان لرستان بودند..
موزه های اروپا و آمریکا پر است ازمفرغ های لرستان...
درحمله ی اسکندر به ایران،بیشترین مقاومت را ما کردیم..
تیمور دلاور را اتابک لر لنگ کرد...
آریو برزن مشتی از خروار است که تو میشناسی..
در حمله ی عرب و جنگ نهاوند چه جانفشانی ها که نکردم...
درسپاه نادر شاه،پیرمردی از ما با دو دست شمشیر می زد
که نادر شاه را به هیجان آورده بود...
کریم خان زند از ما بود....
در حمله ی روس و انگلیس به ایران.،در تنگه ی زاهد شیر
ارتش دشمن را محاصره کردیم...وپس از سه روز جنگ همه را خلع سلاح کردیم،سربازان ایرانی را رها کردیم و اجنبی را به گلوله بستیم...
به آنها گفته بودیم که عقاب از اینجا رد بشود پرهایش را باید باج بدهد....
در حمله ی سردار قادسیه(صدام حسین) به خوزستان،خانه و فرزندان را رها کردیم و تفنگ ها را از پستوی خانه بیرون کشیدم و سواره وپیاده خودمان را به سوسنگرد و هویزه رساندیم...
آخر شنیده بودیم که عراقی ها به ناموس هموطنانم در این دو شهر بی احترامی کرده اند....
نبرد نفر با لشکر چهاردهم زرهی...تانک های ساخت شوروی
به فرماندهی بهترین ژنرال صدام ...ماهر عبدالرشید
در آن نبرد دریایی از تانک را زمین گیر کرده بودیم
نصف دوستانم هرگز به خانه باز نگشتند..
هنوز عراقی ها از جنگ با لر ها خاطرات تلخی را تعریف میکنند...
آری من یک لر هستم....
واینک بعلت فقر و بیکاری در استانم به شهر تو می آیم تاکارگری کنم و بچه هایم گرسنه نمانند
من ساده دل و مهمان نوازم
من اهل جوانمردی و وطن پرستی هستم...
به من یاد داده اند
که بگویم سلامتی سه تن
خدا، ناموس، وطن
افتخار میکنم که لرم..
سلام...
من یک لر هستم.،
برای من جوک بسازید....
چون درسرزمینی زندگی میکنم که صاحب دوازده هزار سال تاریخ و تمدن است....
قوم کاسیت اولین رام کنندگان اسب در جهان،ساکنان اولیه ی لرستان بودند...
اولین صنعت گران و سازندگان فلز مفرغ در جهان در چهار هزار سال پیش،ساکنان لرستان بودند..
موزه های اروپا و آمریکا پر است ازمفرغ های لرستان...
درحمله ی اسکندر به ایران،بیشترین مقاومت را ما کردیم..
تیمور دلاور را اتابک لر لنگ کرد...
آریو برزن مشتی از خروار است که تو میشناسی..
در حمله ی عرب و جنگ نهاوند چه جانفشانی ها که نکردم...
درسپاه نادر شاه،پیرمردی از ما با دو دست شمشیر می زد
که نادر شاه را به هیجان آورده بود...
کریم خان زند از ما بود....
در حمله ی روس و انگلیس به ایران.،در تنگه ی زاهد شیر
ارتش دشمن را محاصره کردیم...وپس از سه روز جنگ همه را خلع سلاح کردیم،سربازان ایرانی را رها کردیم و اجنبی را به گلوله بستیم...
به آنها گفته بودیم که عقاب از اینجا رد بشود پرهایش را باید باج بدهد....
در حمله ی سردار قادسیه(صدام حسین) به خوزستان،خانه و فرزندان را رها کردیم و تفنگ ها را از پستوی خانه بیرون کشیدم و سواره وپیاده خودمان را به سوسنگرد و هویزه رساندیم...
آخر شنیده بودیم که عراقی ها به ناموس هموطنانم در این دو شهر بی احترامی کرده اند....
نبرد نفر با لشکر چهاردهم زرهی...تانک های ساخت شوروی
به فرماندهی بهترین ژنرال صدام ...ماهر عبدالرشید
در آن نبرد دریایی از تانک را زمین گیر کرده بودیم
نصف دوستانم هرگز به خانه باز نگشتند..
هنوز عراقی ها از جنگ با لر ها خاطرات تلخی را تعریف میکنند...
آری من یک لر هستم....
واینک بعلت فقر و بیکاری در استانم به شهر تو می آیم تاکارگری کنم و بچه هایم گرسنه نمانند
من ساده دل و مهمان نوازم
من اهل جوانمردی و وطن پرستی هستم...
به من یاد داده اند
که بگویم سلامتی سه تن
خدا، ناموس، وطن
افتخار میکنم که لرم..
۶.۹k
۰۹ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.