بی تفاوتی برای عاشقی شبیهِ سرماست.
بی تفاوتی برای عاشقی شبیهِ سرماست.
از بافت های سطحی پوست آغاز میشود و در اعماقِ حفره ی سینه ات جای دنجی برای خودش پیدا می کند تا سرِ فرصت دور قلبت تار بزند. تا سر فرصت پیچک وار دورِ ساق های پا بپیچد و جوانه هایش را در پاشنه ها فرو کند. تا سر فرصت در رگ های دستانت ریشه بدواند در بستر ناخن ها بتابد. تا میلِ نوازش را در انگشتانت بخشکاند. تا پلک ها را بر عشق به دنیا ببندی. رویت را از آدم ها بگردانی نفسِ عمیقی بکشی و برای همیشه بروی ... و زمستانی که در وجودِ من چهار نعل می تاخت آمده بود تا هرگز نرود
از بافت های سطحی پوست آغاز میشود و در اعماقِ حفره ی سینه ات جای دنجی برای خودش پیدا می کند تا سرِ فرصت دور قلبت تار بزند. تا سر فرصت پیچک وار دورِ ساق های پا بپیچد و جوانه هایش را در پاشنه ها فرو کند. تا سر فرصت در رگ های دستانت ریشه بدواند در بستر ناخن ها بتابد. تا میلِ نوازش را در انگشتانت بخشکاند. تا پلک ها را بر عشق به دنیا ببندی. رویت را از آدم ها بگردانی نفسِ عمیقی بکشی و برای همیشه بروی ... و زمستانی که در وجودِ من چهار نعل می تاخت آمده بود تا هرگز نرود
۱.۶k
۰۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.