با همه بی سر و سامانی ام باز به دنبال پریشانی ام
با همه بی سر و سامانی ام باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها تا تو کمی عشق بنوشانیم
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانیم
حرف بزن ابر مرا باز کن دیر زمانیست که بارانیم
حرف بزن
سالهاست تشنه یک صحبت طولانی ام
بابک ...
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها تا تو کمی عشق بنوشانیم
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانیم
حرف بزن ابر مرا باز کن دیر زمانیست که بارانیم
حرف بزن
سالهاست تشنه یک صحبت طولانی ام
بابک ...
۳.۹k
۰۸ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.