اشتباه نڪنید

اشتباه نڪنید
رفتن که درد نداره...
خاطراتت را بر میداری و میروی و تصمیم میگیری یڪ نفر ڪه همه زندگیت بود،دیگر هیچ چیز از زندگیت نباشد
در دنیایت نباشد...
ماندن است که درد دارد...
چمدان میبندی،پر ازخاطرات،ولی دل رفتن نداری...
هر روز صبح چشم که باز میکنی اولین چیزی که میبینی چمدان است
وحقایقی که یکی یکی مثله پتک فرو می آیدروی مغزت...
رفتن که درد ندارد...
یڪ بار است ..مثله مــــــــــرگــــ
میــــمـــیری و تــــمـــامـــ
مـاندن است که درد دارد ...
اعدام میشوی هر روز صبح بعد از آنکه نبضت را گرفتند و مطمئن شدند که جان دادی
بلند فریاد میزنند..احیایش ڪنید...
رفتن ڪه درد ندارد... ماندن استـ ڪه درد دارد ...
مردن و زنده شدنــ استـ که درد دارد
نمیرویمـ
از ترس دردی که بهمان تلقین شده
میمانیمـــ و دردی هزار برابر آورتر ..
درد تــــحمـــــیــــل شـــــــــدنــــــــ
درد نـــخــــواســـــتنــــــ
درد دوستــــ نــــداشتـــه شـــدنـــ
درد عــــشـــــقـ یڪـــ طرفــــهــ
درد چــــشمانـــ بی ذوق را تحمل میکنیم و دم نمیزنیم
تا مبادا رفتن ..
بـــڪـــشتمـــانـ. ...
#مــ . ا.ئـ . د. هـ .