بز دلیم وعشق را از ترس کتمان می کنیم
بز دلیم وعشق را از ترس کتمان می کنیم
سالها احساس را در سینه پنهان می کنیم
آرزوی بوسه ای داریم با طعم شراب
لعن و نفرین از ریا بر می پرستان می کنیم
چوب تهمت بر سر یاران عاشق می زنیم
کفر می ورزیم اما ختم قرآن میکنیم
می هراسیم از شب و آغوش یار و نور ماه !
گرچه مشتاقیم باز احساس بحران می کنیم
اینهمه لیلا که لبخند تمنا می زنند
باز هم مجنون صفت وصف بیابان میکنیم
حق یوسف بود! آری بر زلیخا آفرین !!
پارسا وارانه !! وقتی رو به زندان می کنیم
فقر و عریانی مردم را ، نمی گوییم !!
شکوه از تصویر زیبا روی عریان می کنیم.
سالها احساس را در سینه پنهان می کنیم
آرزوی بوسه ای داریم با طعم شراب
لعن و نفرین از ریا بر می پرستان می کنیم
چوب تهمت بر سر یاران عاشق می زنیم
کفر می ورزیم اما ختم قرآن میکنیم
می هراسیم از شب و آغوش یار و نور ماه !
گرچه مشتاقیم باز احساس بحران می کنیم
اینهمه لیلا که لبخند تمنا می زنند
باز هم مجنون صفت وصف بیابان میکنیم
حق یوسف بود! آری بر زلیخا آفرین !!
پارسا وارانه !! وقتی رو به زندان می کنیم
فقر و عریانی مردم را ، نمی گوییم !!
شکوه از تصویر زیبا روی عریان می کنیم.
۹۸۵
۱۱ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.