میدیدم که درد و رنج وجود دارد ولی خالی از هر گونه مفهوم و
میدیدم که درد و رنج وجود دارد ولی خالی از هر گونه مفهوم و معنی بود - من میان رجاله ها یک نژاد مجهول و ناشناس شده بودم بطوریکه فراموش کرده بودند که سابق برین جزو دنیای آنها بوده ام. چیزیکه وحشتناک بود حس میکردم که نه زنده زنده هستم و نه مرده مرده، فقط یک مرده متحرک بودم که نه رابطه با دنیای زنده ها داشتم و نه از فراموشی و آسایش مرگ استفاده میکردم.
بوف کور
صادق خان هدایت
بوف کور
صادق خان هدایت
۲.۱k
۱۰ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.