نام کتاب : امیدی به بهار نیست
نام کتاب : امیدی به بهار نیست
نویسنده : نیلوفر لاری
حجم کتاب : ۱٫۸۹ مگابایت
تعداد صفحات : ۲۴۴
خلاصه داستان :
بارها تا سر چهار راه میرود تا به هنگام چراغ قرمز به ماشینهای مدل بالا زل بزند. آیا میتواند همه چیز را زیر پا بگذارد و خودش را بفروشد؟! تا به حال با ۱۷ سال سن پاک و معصومانه زندگی کرده ولی بعد از فوت پدر با وجود بنفشه و بهزاد و او که بزرگترینشان است ، کمر مادر زیر فشار کار خم شده و باز هم میماند چگونه روزگار بگذرانند. بهار دل به دریا میزند و سوار زانتیای کبود میشود ولی فقط تا چراغ قرمز بعدی میتواند نگاه معصوم مادر زحمت کشش را فراموش کند ، با یادآوری او بسرعت پیاده میشود و به خانه بازمیگردد. با پیشنهاد وسوسه انگیز کتی حاضر میشود در مقابل ۳۰ میلیون خود را به امید بفروشد و رفته رفته عاشق او میشود اما حتی زیبایی وسوسه گرش هم نمی تواند امید را پایبند خود کند و بعد از ۲ ماه با وجود ضجه های بهار به عشق او، امید تحت تاثیر دوستان حسودش بهار را به صمیمی ترین دوستش سامان واگذار میکند ولی بلافاصله پس از فسخ صیغه پشیمان میشود اما دیگر جایی برای بازگشت نمی ماند و بهار با تمام شکوفائی و زندگی تبدیل به خزانی سرد و یخ زده و آلوده میشود و تا انتها سقوط میکند…
نویسنده : نیلوفر لاری
حجم کتاب : ۱٫۸۹ مگابایت
تعداد صفحات : ۲۴۴
خلاصه داستان :
بارها تا سر چهار راه میرود تا به هنگام چراغ قرمز به ماشینهای مدل بالا زل بزند. آیا میتواند همه چیز را زیر پا بگذارد و خودش را بفروشد؟! تا به حال با ۱۷ سال سن پاک و معصومانه زندگی کرده ولی بعد از فوت پدر با وجود بنفشه و بهزاد و او که بزرگترینشان است ، کمر مادر زیر فشار کار خم شده و باز هم میماند چگونه روزگار بگذرانند. بهار دل به دریا میزند و سوار زانتیای کبود میشود ولی فقط تا چراغ قرمز بعدی میتواند نگاه معصوم مادر زحمت کشش را فراموش کند ، با یادآوری او بسرعت پیاده میشود و به خانه بازمیگردد. با پیشنهاد وسوسه انگیز کتی حاضر میشود در مقابل ۳۰ میلیون خود را به امید بفروشد و رفته رفته عاشق او میشود اما حتی زیبایی وسوسه گرش هم نمی تواند امید را پایبند خود کند و بعد از ۲ ماه با وجود ضجه های بهار به عشق او، امید تحت تاثیر دوستان حسودش بهار را به صمیمی ترین دوستش سامان واگذار میکند ولی بلافاصله پس از فسخ صیغه پشیمان میشود اما دیگر جایی برای بازگشت نمی ماند و بهار با تمام شکوفائی و زندگی تبدیل به خزانی سرد و یخ زده و آلوده میشود و تا انتها سقوط میکند…
۹۸۲
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.