در حلقه عشاق ، به ناگه خبر افتاد
در حلقه عشاق ، به ناگه خبر افتاد
کز بخت یکی ماه رخی، خوب در افتاد
چشم و دل عشاق ، چنان پر شد از آن حسن
تا قصه خوبان که بنامند ، بر افتاد
بس چشمه حیوان که از آن حسن بجوشید
بس باده ، کز آن نادره در چشم و سر افتاد
مه ، با سپر و تیغ شبی حمله او دید
بفکند سپر را ، سبک و بر سر افتاد
ما بنده آن شب ، که به لشکرگه وصلش
در غارت شکر همه ما را حشر افتاد
خونی بک هجران به هزیمت علم انداخت
بر لشکر هجران ، دل ما را ظفر افتاد
#مولانا
کز بخت یکی ماه رخی، خوب در افتاد
چشم و دل عشاق ، چنان پر شد از آن حسن
تا قصه خوبان که بنامند ، بر افتاد
بس چشمه حیوان که از آن حسن بجوشید
بس باده ، کز آن نادره در چشم و سر افتاد
مه ، با سپر و تیغ شبی حمله او دید
بفکند سپر را ، سبک و بر سر افتاد
ما بنده آن شب ، که به لشکرگه وصلش
در غارت شکر همه ما را حشر افتاد
خونی بک هجران به هزیمت علم انداخت
بر لشکر هجران ، دل ما را ظفر افتاد
#مولانا
۴۰۰
۰۸ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.