●■ اتمام حجت ■●
●■ اتمام حجت ■●
شهادت مادر افسانه نیست •●• قســـ⑬ـــمت
◆❥♢❤♢❥◆
سلمان میگوید: وقتی شب شد علی(ع) حضرت زهرا سلام الله علیها را سوار بر چهارپایی نمود و دست دو پسرش امام حسن و امام حسین علیهما السلام را گرفت و هیچ یک از اهل بدر از مهاجرین و انصار را باقی نگذاشت مگر آنکه به خانه هایشان آمد و حقّ خود را برایشان یادآور شد و آنان را برای یاری خویش فراخواند، ولی جز چهل و چهار نفر، کسی از آنان دعوت او را قبول نکرد.
※ حضرت به آنان دستور میداد هنگام صبح با سرهای تراشیده و در حالیکه اسلحه هایشان را به همراه دارند بیایند و با او بیعت کنند که تا سر حدّ مرگ استوار بمانند.
[تراشیدن سر، پنهان نکردن صورت و بستن شمشیر از رو به معنای آمادگی کامل برای شهادت و عدم ترس از غاصبین بود] همگی تا سر حد شهادت با حضرت بیعت کرده بودند اما فردا صبح جز ۴ نفر کسی حاضر نشد.
◆ حضرت برای اینکه آنان بدور از هر گونه تحمیل و با آغوش باز به داد خواهیاش بیایند قرار بر صبح روز بعد گذاشته بودند اما حضرت را تنها گذاشتند.
[ سلیم میگوید: به سلمان گفتم چهار نفر چه کسانی بودند؟ گفت: من و ابوذر و مقداد و زبیر بن عوام]
◆ امیرالمؤمنین(ع) در شب بعد هم نزد آنان رفت و آنان را قسم داد.
گفتند:((صبح نزد تو می آییم)) ولی هیچ یک از آنان غیر از ما نزد او نیامد.
◆ در شب سوم هم نزد آنان رفت ولی غیر از ما کسی نیامد.
حال میشود فهمید سکوت و مظلومیت حضرت را کربلا، عباس علیهم اسلام علی اکبر و قاسم ها بودند.
در کربلا حبیب و زهیر و وهب ها سر دادند و عابث ها پیراهن دریدند برای امام خود.
اما امان از مظلومیت علی علیهم السلام
⭐️◆❥♢♢❥◆⭐️
#شهادت_مادر_افسانه_نیست
#اتمام_حجت #مادر #سیلی #میخ_در #مسمار #در_و_دیوار #پهلوی_شکسته #بسیج_سایبری
شهادت مادر افسانه نیست •●• قســـ⑬ـــمت
◆❥♢❤♢❥◆
سلمان میگوید: وقتی شب شد علی(ع) حضرت زهرا سلام الله علیها را سوار بر چهارپایی نمود و دست دو پسرش امام حسن و امام حسین علیهما السلام را گرفت و هیچ یک از اهل بدر از مهاجرین و انصار را باقی نگذاشت مگر آنکه به خانه هایشان آمد و حقّ خود را برایشان یادآور شد و آنان را برای یاری خویش فراخواند، ولی جز چهل و چهار نفر، کسی از آنان دعوت او را قبول نکرد.
※ حضرت به آنان دستور میداد هنگام صبح با سرهای تراشیده و در حالیکه اسلحه هایشان را به همراه دارند بیایند و با او بیعت کنند که تا سر حدّ مرگ استوار بمانند.
[تراشیدن سر، پنهان نکردن صورت و بستن شمشیر از رو به معنای آمادگی کامل برای شهادت و عدم ترس از غاصبین بود] همگی تا سر حد شهادت با حضرت بیعت کرده بودند اما فردا صبح جز ۴ نفر کسی حاضر نشد.
◆ حضرت برای اینکه آنان بدور از هر گونه تحمیل و با آغوش باز به داد خواهیاش بیایند قرار بر صبح روز بعد گذاشته بودند اما حضرت را تنها گذاشتند.
[ سلیم میگوید: به سلمان گفتم چهار نفر چه کسانی بودند؟ گفت: من و ابوذر و مقداد و زبیر بن عوام]
◆ امیرالمؤمنین(ع) در شب بعد هم نزد آنان رفت و آنان را قسم داد.
گفتند:((صبح نزد تو می آییم)) ولی هیچ یک از آنان غیر از ما نزد او نیامد.
◆ در شب سوم هم نزد آنان رفت ولی غیر از ما کسی نیامد.
حال میشود فهمید سکوت و مظلومیت حضرت را کربلا، عباس علیهم اسلام علی اکبر و قاسم ها بودند.
در کربلا حبیب و زهیر و وهب ها سر دادند و عابث ها پیراهن دریدند برای امام خود.
اما امان از مظلومیت علی علیهم السلام
⭐️◆❥♢♢❥◆⭐️
#شهادت_مادر_افسانه_نیست
#اتمام_حجت #مادر #سیلی #میخ_در #مسمار #در_و_دیوار #پهلوی_شکسته #بسیج_سایبری
۸۰۰
۱۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.