غرور گفت : غیر ممکن است
غرور گفت : غیر ممکن است
تجربه گفت : خطرناک است
عقل گفت : بیهوده است
"دل"زمزمه کرد گفت:امتحانش کن ...
عشق را میگویم ، امتحان کردم .
غرورم به خاک افتاد!
تجربه ام به فنا رفت!
عقلم به باد رفت!
ای دل گِله از تو دارم،وعده ی چشمان خیسم را نداده بودی
تجربه گفت : خطرناک است
عقل گفت : بیهوده است
"دل"زمزمه کرد گفت:امتحانش کن ...
عشق را میگویم ، امتحان کردم .
غرورم به خاک افتاد!
تجربه ام به فنا رفت!
عقلم به باد رفت!
ای دل گِله از تو دارم،وعده ی چشمان خیسم را نداده بودی
۲.۲k
۲۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.