پرنسس اسلایترین 💚🖤
#پرنسس_اسلایترین 💚🖤
#part1
#haryypoter
#malfoy
#رمان
#چنلـها
#هری_پاتر
#دیالوگ
#بک_گراند
همه چی از یه شب وحشتناک و بدی شروع شد، ایزابل ماگرین دوست صمیمی لیلی پاتر دختر 4 ماهش ماریانارو به لیلی امانت داد و ازش درخواست کرد تا برای 3 روز از اون مراقبت کنه لیلی قبول کرد و ماریانارو اتاق پسر 6 ماهش هری برد و اون رو کنار اون گذاشت 3 روز گذشت لیلی و جیمز پاتر والدین هری منتظر ایزابل بودند که بیاد و دخترشو ببره اما خبری از ایزابل نشد... اونها خیلی نگران بودن
شب که شد لیلی پیش بچه ها رف تا بهشون سر بزنه، پسرش هری رو به اغوشش گرفت و اون رو حسابی بو کرد و بهش شیر داد بعد اینکه هری خوابید سراغ ماریانا رفت با مهربونی به اونم شیر داد و خوابوندش گذاشتش تو گهواره کناری هری
لیلی میخواست از اتاق بیرون بره که همه برق ها رفتن اون فهمید که کی اومده سراغشون جیمز رو صدا کرد ولی ازش خبری نشد بعد اینکه در اتاقو باز کرد ولدمورت وارد اتاق شد و لیلی رو به قتل رسوند
هری و ماریانا هردو از خواب پریدن و گریه میکردن ولدمورت چوب دستیشو سمت اونا گرفت و با ورد: پاناراسومانارا خواست اوناروهم بکشه اما ناگهان اتفاق عجیبی افتاد..
ولدمورت قدرت چوب دستیش به خودش برگشت و قدرتاشو از دست داد و به بدن ماری و هری منتقل شد و اونارو بیهوش کرد، ولدمورت بی قدرت از اونجا رفت....
#part1
#haryypoter
#malfoy
#رمان
#چنلـها
#هری_پاتر
#دیالوگ
#بک_گراند
همه چی از یه شب وحشتناک و بدی شروع شد، ایزابل ماگرین دوست صمیمی لیلی پاتر دختر 4 ماهش ماریانارو به لیلی امانت داد و ازش درخواست کرد تا برای 3 روز از اون مراقبت کنه لیلی قبول کرد و ماریانارو اتاق پسر 6 ماهش هری برد و اون رو کنار اون گذاشت 3 روز گذشت لیلی و جیمز پاتر والدین هری منتظر ایزابل بودند که بیاد و دخترشو ببره اما خبری از ایزابل نشد... اونها خیلی نگران بودن
شب که شد لیلی پیش بچه ها رف تا بهشون سر بزنه، پسرش هری رو به اغوشش گرفت و اون رو حسابی بو کرد و بهش شیر داد بعد اینکه هری خوابید سراغ ماریانا رفت با مهربونی به اونم شیر داد و خوابوندش گذاشتش تو گهواره کناری هری
لیلی میخواست از اتاق بیرون بره که همه برق ها رفتن اون فهمید که کی اومده سراغشون جیمز رو صدا کرد ولی ازش خبری نشد بعد اینکه در اتاقو باز کرد ولدمورت وارد اتاق شد و لیلی رو به قتل رسوند
هری و ماریانا هردو از خواب پریدن و گریه میکردن ولدمورت چوب دستیشو سمت اونا گرفت و با ورد: پاناراسومانارا خواست اوناروهم بکشه اما ناگهان اتفاق عجیبی افتاد..
ولدمورت قدرت چوب دستیش به خودش برگشت و قدرتاشو از دست داد و به بدن ماری و هری منتقل شد و اونارو بیهوش کرد، ولدمورت بی قدرت از اونجا رفت....
۱.۷k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.