خیانت
#خیانت
#pt2
دخترک به طرف پنجره رفت و پرده رو کامل کنار داد
+جونگ کوکی بیدارشو
کارینا رفت و پرید رو کوک و در گوشش قرار گرفت
+عشقم بلند شو دیگه خوابالو
_پنج دقیقه فقط پنج دقیقه
+نه نمیشه این همه صبحونه درست کردم بلند نمیشی باشه
کارینا یدونه پر پیدا کرد و زیر پا کوک نشست میدونست جایه حساسی که قلقلکیه همون کفه پاشه با اون پر شروع کرد به قلقلک دادن پاش کوک هی مقاومت میکرد ولی کارینا بازم انجام میداد که صدا خنده کوک بلند شد کارینا بلند شد و پرید رو شکم کوک
_آخخخ
+پاشو وگرنه دوباره انجام میدم
کوک کمر کارینا رو گرفت و جاشو عوض کرد و رو کارینا خیمه زد
_منو قلقلک میدی آره؟ خودت بگو باهات چیکار کنم
+بهتر نیست بری صبحونه
کوک که میدونست جایه حساس کارینا گردنشه شروع کرد به قلقلک دادن کارینا
+نه نه کوک بس کن خواهش میکنم(خنده بلند)
کارینا هی تقلا میکرد که بلاخره کوک بیخیال شد و لب کارینا رو بوسید و بلند شد دستشو گرفت و کارینا رو با خودش بلند کرد
_بریم
و باهم به سمت میز صبحانه رفتن و صبحشونم با خوشی گذروندن کارینا تو خونه تنها بود چون کوک بخاطر شغلش باید میرفت اون یه مافیا بود و قرار بود بعد پدرش رتبه یک رو بگیره کوک تو بین مافیاها قدرتمند تر بود و هیچکس جرعت مقابله یا چشم تو چشم شدن باهاش رو نداشت بخاطر همین لقب فرشته مرگ رو بهش دادن ولی چیزی که عاشقانه میپرستیدش همسرش بود کارینا کارینا دختری فرانسوی بود که با خانوادش به کره سفر کرد ولی تویه حادثه پدر و مادر کارینا به همراه خواهر بزرگترش از دنیا میرن و فقط کارینا میمونه
پرش به آشنایت کوک و کارینا:
#pt2
دخترک به طرف پنجره رفت و پرده رو کامل کنار داد
+جونگ کوکی بیدارشو
کارینا رفت و پرید رو کوک و در گوشش قرار گرفت
+عشقم بلند شو دیگه خوابالو
_پنج دقیقه فقط پنج دقیقه
+نه نمیشه این همه صبحونه درست کردم بلند نمیشی باشه
کارینا یدونه پر پیدا کرد و زیر پا کوک نشست میدونست جایه حساسی که قلقلکیه همون کفه پاشه با اون پر شروع کرد به قلقلک دادن پاش کوک هی مقاومت میکرد ولی کارینا بازم انجام میداد که صدا خنده کوک بلند شد کارینا بلند شد و پرید رو شکم کوک
_آخخخ
+پاشو وگرنه دوباره انجام میدم
کوک کمر کارینا رو گرفت و جاشو عوض کرد و رو کارینا خیمه زد
_منو قلقلک میدی آره؟ خودت بگو باهات چیکار کنم
+بهتر نیست بری صبحونه
کوک که میدونست جایه حساس کارینا گردنشه شروع کرد به قلقلک دادن کارینا
+نه نه کوک بس کن خواهش میکنم(خنده بلند)
کارینا هی تقلا میکرد که بلاخره کوک بیخیال شد و لب کارینا رو بوسید و بلند شد دستشو گرفت و کارینا رو با خودش بلند کرد
_بریم
و باهم به سمت میز صبحانه رفتن و صبحشونم با خوشی گذروندن کارینا تو خونه تنها بود چون کوک بخاطر شغلش باید میرفت اون یه مافیا بود و قرار بود بعد پدرش رتبه یک رو بگیره کوک تو بین مافیاها قدرتمند تر بود و هیچکس جرعت مقابله یا چشم تو چشم شدن باهاش رو نداشت بخاطر همین لقب فرشته مرگ رو بهش دادن ولی چیزی که عاشقانه میپرستیدش همسرش بود کارینا کارینا دختری فرانسوی بود که با خانوادش به کره سفر کرد ولی تویه حادثه پدر و مادر کارینا به همراه خواهر بزرگترش از دنیا میرن و فقط کارینا میمونه
پرش به آشنایت کوک و کارینا:
۳.۸k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.