بدون تو نمیتونم پارت10
یه ریم: ناز نکن دیگه یونا(یکم داد)
یونا: سرم داد نزننننن
یه ریم: بپوشش عزیزم
یونا: باشه
چند مین بعد یونا پوشید و رفتن دور دور ولی یونا همچنان قهر بود
یه ریم: دوست داری کجا بریم؟
یونا: خونه(سرد)
یه ریم: چیشده نفسم؟
یونا: نمیدونم(سرد)
یه ریم: بخاطر پ. ر. ی. و. د. یه
یونا: شاید
یه ریم: بستنی؟
یونا: آره(ذوق).... نه نیازی نیست
یه ریم: خنده
یونا: نخنددد
یه ریم: باشه باشه
یه ریم جلوی یه بستنی فروشی وایساد و دوتا بستنی شکلاتی خرید
یه ریم: بفرمایید بانو
یونا: مرسییی... میگم... یکم زشت نیست شب اولی اینقدر صمیمی باشیم؟
یه ریم: نه اتفاقا خوبه
یونا: خوبه(ذوق)
یه ریم ماشینو روشن کرد و رفتن ساحل
یونا: چقدر قشنگهه
یه ریم: اره خیلی
یونا: میشه بریم اونجا؟ کلی صدف داره میخوام صدف جمع کنم
یه ریم: اره بریم خوشگلهه
یونا: خنده
رفتن پیش صدفا و یونا مشغول جمع کردن صدفا شد
اخرش کلی صدف جمع کرد که یهو کوک به یه ریم زنگ زد
یه ریم: سلامم
کوک: کجایین؟
یه ریم: ساحل
کوک: ساعتو دیدی؟
یه ریم: وایی ببخشیدد اصلا توجه نکردم
کوک: ساعت چهار صبحه تو توجه نکردیی؟ دخترم کو؟
یه ریم: داره صدف جمع میکنه
یونا: عشقمم بیا اینارو ببینن
یه ریم: داره صدام میکنه ببخشید گوشیو نگهدارین
کوک: باشه
یه ریم: جونمم
یونا: نگاهشون کننن
یه ریم: خیلی خوشگلن
یونا: من چی؟
یه ریم: چی؟
یونا: باهات قهرمم
یه ریم: چرا؟
یونا: چون گفتی اونا خوشگلن
یه ریم: تو وقتی عشقمی از همه خوشگل تری گوگولیی
یونا: آفرینن
کوک: زود بیارش خونه
یه ریم: شب میریم خونه من
کوک: چییییییی؟
ات: کوک سخت نگیرر
کوک: کاری باهاش نکنیااااااا
یه ریم: نگران نباشین نمیتونم کاری کنم
کوک: افرین. ـ. بای
یه ریم: بای
یونا: یه ریم؟
یه ریم: جون دلم؟
یونا: تو خونه جدا داری؟
یه ریم: اره
یونا: میریم اونجا؟
یه ریم: اره
یونا: خوبه... میشه بریم؟ خسته شدم
یه ریم: اره بریم
دست همو گرفتن و رفتن سمت ماشین
یونا: عشقم؟
یه ریم: جونم؟
یونا: هیچی
یه ریم: واا
یونا: میخوام عادت کنم بهت بگم عشقم... اخه عادت کردم بگم یه ریم شی(خنده)
یه ریم: اگه بگی تنبیهت میکنم... از اون تنبیها
یونا: حالا حالا ها نمیتونی یه ریم شی(خنده)
یه ریم: شماهم نمیتونی آجوما
یونا: من آجومامممم؟
یه ریم: نههههههههه.... ببخشید
یونا: دیگه نگووو من حساسمم
یه ریم: باشه ببخشید نفسم
تقریبا دوساعت توراه بودن ساعت 6 صبح بود
یه ریم: رسیدیم
یونا: چقدر دور بودد... ولی خیلی خوشگله
یه ریم: اره
رفتن داخل عمارت
یونا: کجا باید بخوابیم؟ آیییییی
یه ریم: حالت خوبه؟
یونا: دل درد دارم فقط عادیه... آخخ
یه ریم:وایسا بهت لباس راحتی بدم
یونا: باشه
یه ریم به یونا لباس راحتی داد و یونا پوشید و رفتن تو اتاق و دراز کشیدن
یه ریم اروم دستشو برد سمت دل یونا و ماساژش میداد
یونا: سرم داد نزننننن
یه ریم: بپوشش عزیزم
یونا: باشه
چند مین بعد یونا پوشید و رفتن دور دور ولی یونا همچنان قهر بود
یه ریم: دوست داری کجا بریم؟
یونا: خونه(سرد)
یه ریم: چیشده نفسم؟
یونا: نمیدونم(سرد)
یه ریم: بخاطر پ. ر. ی. و. د. یه
یونا: شاید
یه ریم: بستنی؟
یونا: آره(ذوق).... نه نیازی نیست
یه ریم: خنده
یونا: نخنددد
یه ریم: باشه باشه
یه ریم جلوی یه بستنی فروشی وایساد و دوتا بستنی شکلاتی خرید
یه ریم: بفرمایید بانو
یونا: مرسییی... میگم... یکم زشت نیست شب اولی اینقدر صمیمی باشیم؟
یه ریم: نه اتفاقا خوبه
یونا: خوبه(ذوق)
یه ریم ماشینو روشن کرد و رفتن ساحل
یونا: چقدر قشنگهه
یه ریم: اره خیلی
یونا: میشه بریم اونجا؟ کلی صدف داره میخوام صدف جمع کنم
یه ریم: اره بریم خوشگلهه
یونا: خنده
رفتن پیش صدفا و یونا مشغول جمع کردن صدفا شد
اخرش کلی صدف جمع کرد که یهو کوک به یه ریم زنگ زد
یه ریم: سلامم
کوک: کجایین؟
یه ریم: ساحل
کوک: ساعتو دیدی؟
یه ریم: وایی ببخشیدد اصلا توجه نکردم
کوک: ساعت چهار صبحه تو توجه نکردیی؟ دخترم کو؟
یه ریم: داره صدف جمع میکنه
یونا: عشقمم بیا اینارو ببینن
یه ریم: داره صدام میکنه ببخشید گوشیو نگهدارین
کوک: باشه
یه ریم: جونمم
یونا: نگاهشون کننن
یه ریم: خیلی خوشگلن
یونا: من چی؟
یه ریم: چی؟
یونا: باهات قهرمم
یه ریم: چرا؟
یونا: چون گفتی اونا خوشگلن
یه ریم: تو وقتی عشقمی از همه خوشگل تری گوگولیی
یونا: آفرینن
کوک: زود بیارش خونه
یه ریم: شب میریم خونه من
کوک: چییییییی؟
ات: کوک سخت نگیرر
کوک: کاری باهاش نکنیااااااا
یه ریم: نگران نباشین نمیتونم کاری کنم
کوک: افرین. ـ. بای
یه ریم: بای
یونا: یه ریم؟
یه ریم: جون دلم؟
یونا: تو خونه جدا داری؟
یه ریم: اره
یونا: میریم اونجا؟
یه ریم: اره
یونا: خوبه... میشه بریم؟ خسته شدم
یه ریم: اره بریم
دست همو گرفتن و رفتن سمت ماشین
یونا: عشقم؟
یه ریم: جونم؟
یونا: هیچی
یه ریم: واا
یونا: میخوام عادت کنم بهت بگم عشقم... اخه عادت کردم بگم یه ریم شی(خنده)
یه ریم: اگه بگی تنبیهت میکنم... از اون تنبیها
یونا: حالا حالا ها نمیتونی یه ریم شی(خنده)
یه ریم: شماهم نمیتونی آجوما
یونا: من آجومامممم؟
یه ریم: نههههههههه.... ببخشید
یونا: دیگه نگووو من حساسمم
یه ریم: باشه ببخشید نفسم
تقریبا دوساعت توراه بودن ساعت 6 صبح بود
یه ریم: رسیدیم
یونا: چقدر دور بودد... ولی خیلی خوشگله
یه ریم: اره
رفتن داخل عمارت
یونا: کجا باید بخوابیم؟ آیییییی
یه ریم: حالت خوبه؟
یونا: دل درد دارم فقط عادیه... آخخ
یه ریم:وایسا بهت لباس راحتی بدم
یونا: باشه
یه ریم به یونا لباس راحتی داد و یونا پوشید و رفتن تو اتاق و دراز کشیدن
یه ریم اروم دستشو برد سمت دل یونا و ماساژش میداد
۶.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.