شادی
شادی
part 16
ا.ت : الو چیه جک
جک : میشه دوساعت دیگه بیای بیرون .
ا.ت : باشه
ویو جک
دیروز رفتم دکتر گفت به خاطر اتفاقاتی که افتاده دارم روانی میشم ولی من که حالم خیلی خوبه نمیدونم ولی گفت بعدا میفهمم .
امروز رویه ا.ت اسپیکر گذاشتم خیلی وقت بود فهمیدم جونگ کوک از ا.ت خوشش میاد .
ولی الان که فهمیدم اعتراف کرده خیلی عصبانیم .
(دو ساعت بعد )
جک : خب ا.ت می خوام ببرمت کافه باشه ؟
ا.ت : اوکی بریم
( اومدن ا.ت به خونش )
ا.ت: خیلی به حرف جونگ کوک فکر کردم فهمیدم خودم ازش خوشم اومده ولی بزار یکم اذیتش کنم بعد بهش اعتراف کنم .
( زنگ گوشی ا.ت )
ا.ت : بگو چته محی
محیا : ببین فردا شب می ریم پارتی همه هم میان ، تو هم میای؟
ا.ت : امممم ( باخودش : چه فرصت خوبی برایه اذیت کردن جونگ کوک)
آره میام
محیا : باش ولی ا.ت یه چیزی بگم ؟
ا.ت: بگو گوشنمیکنم
محیا : ا.تتتت
ا. ت : باشه باشه بگو
محیا : ا.ت یهچیزی بگم به کسی نگو
ا.ت : باشه قول میدم
محیا : خب ببین من و نامجون ۱هفته هست رلیم
ا.ت :( از شدت نموندن برگام گوشیم افتاد)
part 16
ا.ت : الو چیه جک
جک : میشه دوساعت دیگه بیای بیرون .
ا.ت : باشه
ویو جک
دیروز رفتم دکتر گفت به خاطر اتفاقاتی که افتاده دارم روانی میشم ولی من که حالم خیلی خوبه نمیدونم ولی گفت بعدا میفهمم .
امروز رویه ا.ت اسپیکر گذاشتم خیلی وقت بود فهمیدم جونگ کوک از ا.ت خوشش میاد .
ولی الان که فهمیدم اعتراف کرده خیلی عصبانیم .
(دو ساعت بعد )
جک : خب ا.ت می خوام ببرمت کافه باشه ؟
ا.ت : اوکی بریم
( اومدن ا.ت به خونش )
ا.ت: خیلی به حرف جونگ کوک فکر کردم فهمیدم خودم ازش خوشم اومده ولی بزار یکم اذیتش کنم بعد بهش اعتراف کنم .
( زنگ گوشی ا.ت )
ا.ت : بگو چته محی
محیا : ببین فردا شب می ریم پارتی همه هم میان ، تو هم میای؟
ا.ت : امممم ( باخودش : چه فرصت خوبی برایه اذیت کردن جونگ کوک)
آره میام
محیا : باش ولی ا.ت یه چیزی بگم ؟
ا.ت: بگو گوشنمیکنم
محیا : ا.تتتت
ا. ت : باشه باشه بگو
محیا : ا.ت یهچیزی بگم به کسی نگو
ا.ت : باشه قول میدم
محیا : خب ببین من و نامجون ۱هفته هست رلیم
ا.ت :( از شدت نموندن برگام گوشیم افتاد)
۲.۴k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.