چاقوی سرخ
چاقوی سرخ
ᴘᴀʀᴛ ₈
ا/ت: باشه
از اتاقش رفتم بیرون بعد از چند دقیقه جونگکوک هم از اتاقش اومد بیرون یه کت و شلوار سیاه جذاب پوشیده بود و تر عمارت رفت بیرون کارامو انجام دادم شب شده بود و روی کاناپه نشستم تا استراحت کنم که خوابم برد
( ویو جونگکوک )
شب شده بود تازه کارم تموم شد و برگشتم خونه ا/ت رو صدا کردم ولی جوابی نشنیدم رفتم داخل و دیدم روی کاناپه خوابیده رفتم و جلوی کاناپه روبه روی صورتش نشستم و بهش نگاه میکردم که از خواب بیدار شد سریع از جام بلند شدم.
ا/ت: اوه اومدین؟ ( بلند شدم و ایستادم)
جونگکوک: ا... اره اومدم
ا/ت: کارامو تموم کردم ولی نمیدونم کی خوابم برد
جونگکوک: اشکالی نداره
ا/ت: چیزی شده؟
جونگکوک: هوم؟ نه چیزی نیست... چطور؟
ا/ت: چون خیلی هول شدی و نگاهم نمیکنی
خودشو جمع کرد و برگشت بهم نگاه کرد
جونگکوک: اینطور نیست... میبینی که دارم نگاهت میکنم
ا/ت: چون دیدم وقتی خواب بودم نگام میکردی اینجوری میکنی؟
جونگکوک: چی؟ من؟ من کی نگات کردم؟
ا/ت: چرا کارایی که میکنی رو گردن نمیگیری؟
جونگکوک: من نگات نمیکردم میخواستم بیدارت کنم که خودت بیدار شدی
ا/ت: اوه که اینطور
جونگکوک: اوهوم... وقتی میخوای بخوابی برو تو اتاقت بخواب نه روی کاناپه
ا/ت: چشم
جونگکوک: من میرم تو اتاقم...
ا/ت: نمیخواین شام بخورین؟
جونگکوک: من بیرون غذا خوردم
ا/ت: ولی من واسه شام کلی زحمت کشیدم
ᴘᴀʀᴛ ₈
ا/ت: باشه
از اتاقش رفتم بیرون بعد از چند دقیقه جونگکوک هم از اتاقش اومد بیرون یه کت و شلوار سیاه جذاب پوشیده بود و تر عمارت رفت بیرون کارامو انجام دادم شب شده بود و روی کاناپه نشستم تا استراحت کنم که خوابم برد
( ویو جونگکوک )
شب شده بود تازه کارم تموم شد و برگشتم خونه ا/ت رو صدا کردم ولی جوابی نشنیدم رفتم داخل و دیدم روی کاناپه خوابیده رفتم و جلوی کاناپه روبه روی صورتش نشستم و بهش نگاه میکردم که از خواب بیدار شد سریع از جام بلند شدم.
ا/ت: اوه اومدین؟ ( بلند شدم و ایستادم)
جونگکوک: ا... اره اومدم
ا/ت: کارامو تموم کردم ولی نمیدونم کی خوابم برد
جونگکوک: اشکالی نداره
ا/ت: چیزی شده؟
جونگکوک: هوم؟ نه چیزی نیست... چطور؟
ا/ت: چون خیلی هول شدی و نگاهم نمیکنی
خودشو جمع کرد و برگشت بهم نگاه کرد
جونگکوک: اینطور نیست... میبینی که دارم نگاهت میکنم
ا/ت: چون دیدم وقتی خواب بودم نگام میکردی اینجوری میکنی؟
جونگکوک: چی؟ من؟ من کی نگات کردم؟
ا/ت: چرا کارایی که میکنی رو گردن نمیگیری؟
جونگکوک: من نگات نمیکردم میخواستم بیدارت کنم که خودت بیدار شدی
ا/ت: اوه که اینطور
جونگکوک: اوهوم... وقتی میخوای بخوابی برو تو اتاقت بخواب نه روی کاناپه
ا/ت: چشم
جونگکوک: من میرم تو اتاقم...
ا/ت: نمیخواین شام بخورین؟
جونگکوک: من بیرون غذا خوردم
ا/ت: ولی من واسه شام کلی زحمت کشیدم
۱۸.۶k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.