Part 12
Part 12
¶ : دروغ نگو من همچی میدونم(گریه ، بغض)
__________________________________________________
ادمین : خب دوستان همینطور که مشاهده میکنید لئون در واقع الان زیر دست کوک هستش میدونم داستان پیچیده شد🗿💔فقط مراقب باشید لئون پسره🤡💔 اون از اول مافیا بود ولی مافیای قوی نبود وقتی کوک اونو گروگان گرفت آورد انباری داشتن چیز میگفتن درباره ی مافیا نمیدونم چی وقتی لئون درخواست کوک قبول کرد زیر دست کوک شد و بهترین زیر دست کوک ولی جونگ کوک نمیدونه لئون دوست ا.ت هم هست. خب شروع میکنیم...
ویو کوک :
میخواستم بگم لئون از کجا میشناسه
ذهن کوک : وقتی به لئون گفتم تو ازین ببعد زیر دست من هستی حق نداری هویتت به کسی بگی و منو لو بدی و تو زیر دست مخفی من هستی اما وقتی آیومی گفت لیون تو کشتی تعجب کردم یعنی اون لیون از کجا میشناسه ولی نمیتونستم هویتش بهش بگم رو به چن کردم گفتم...
_ : چن میتونی کاری کنی بگه لئون از کجا میشناسه
& باشه خودم حلش میکنم
کوک رفت*
بعد از چند مین کوک رفت پیش لئون*
علامت لئون : ~
~ : ارباب چیزی شده؟؟
_ : لئون تو این دختری به اسم پارک آیومی میشناسی؟
~ : پارک آیومی وایسا اون یکی از دوستامه تو ایومی از کجا میشناسی ؟؟
_ : چی دوستت ؟؟؟ وایسا ببینم..
_ : ا.ت چی ؟؟
~ : کیم ا.ت؟ همون دختره در واقع ما تو دبیرستان باهم صمیمی بودیم تا یکسال پیش منو اوردین اینجا وایسا..
~ : وایسا تو اینارو از کجا میشناسی بلاسرشون اوردی؟(با داد)
کوک هم یه مچ محکم زد به لئون گفت..
_ : عوضی ببین منو من تورو تو انبار نگه میدارم هنوز خیلی باهات کار دارم (داد)
ویو ا.ت :
از بیرون برگشتیم خونه تقریبا ساعت 18 بود
به اجوما گفتم جونگ کوک هنوز برنگشته
اجوما : نه خانم هنوز ایشون برنگشتن
+ : هعع اوکی
چند ساعت بعد *
کوک با عصبانیت اومد تو خونه ..
_ : ا.ت بیا اتاقم (اتاق کارش)
+ : چیزی شده
ویو ا.ت :
رفتم تو اتاقش دیدم بدجوری از دستم عصبانی گفتم ...
+ : جونگکوک چیزی شده؟؟
_ : هیسسس ازم نپرس این منم باید ازت سوال بپرسم بهم بگو ا.ت (عصبانی)
_ : ا.ت بهم بگو تو لئون از کجا میشناسی؟(داد)
ذهن ا.ت : چییی لئون اون لئون از کجا میشناسه؟؟چی بگم حالا
........+
_ : جواب منو بده لئون از کجا میشناسی(داد)
+ : جونگ...کوک....اون مگه نمرده(بغض ، گریه)
ذهن کوک : چی مگه به ا.ت هم گفتن اون مرده (خب معلومه که بله)
+ : جونگکوک اون یه سالی مرده پس چرا راجبش داری حرف میزنی(گریه)
(جونگکوک هم مجبور بود بهش بگه)
_ : ا.ت اون نمرده
+ : چییییی
+ : چی داری میگه کوک تو...تو کار خودت بود
_ : ا.ت بسه
+ ولم کننن
_ : ا.ت آروم بگیر جواب منو بده لئون از کجا میشناسی(داد)
+ کوکی اون همکلاسی دوران دبیرستانم (بغض)
ذهن کوک : لئون همینو گفته بود
+ : جونگکوک لئون کجاست(بغض)
_ : پیش آیومی
+ : چییی ایو..می دزدیدی عوضی (داد,گریه)
_ : ا.ت وایسا توضیح بدم
+ : ولمم کن(داد ، گریه)
__________________________________________________
اینم پارت 12 میدونم مزخرف شد به بزرگی خودتان من را ببخشید💀✨
¶ : دروغ نگو من همچی میدونم(گریه ، بغض)
__________________________________________________
ادمین : خب دوستان همینطور که مشاهده میکنید لئون در واقع الان زیر دست کوک هستش میدونم داستان پیچیده شد🗿💔فقط مراقب باشید لئون پسره🤡💔 اون از اول مافیا بود ولی مافیای قوی نبود وقتی کوک اونو گروگان گرفت آورد انباری داشتن چیز میگفتن درباره ی مافیا نمیدونم چی وقتی لئون درخواست کوک قبول کرد زیر دست کوک شد و بهترین زیر دست کوک ولی جونگ کوک نمیدونه لئون دوست ا.ت هم هست. خب شروع میکنیم...
ویو کوک :
میخواستم بگم لئون از کجا میشناسه
ذهن کوک : وقتی به لئون گفتم تو ازین ببعد زیر دست من هستی حق نداری هویتت به کسی بگی و منو لو بدی و تو زیر دست مخفی من هستی اما وقتی آیومی گفت لیون تو کشتی تعجب کردم یعنی اون لیون از کجا میشناسه ولی نمیتونستم هویتش بهش بگم رو به چن کردم گفتم...
_ : چن میتونی کاری کنی بگه لئون از کجا میشناسه
& باشه خودم حلش میکنم
کوک رفت*
بعد از چند مین کوک رفت پیش لئون*
علامت لئون : ~
~ : ارباب چیزی شده؟؟
_ : لئون تو این دختری به اسم پارک آیومی میشناسی؟
~ : پارک آیومی وایسا اون یکی از دوستامه تو ایومی از کجا میشناسی ؟؟
_ : چی دوستت ؟؟؟ وایسا ببینم..
_ : ا.ت چی ؟؟
~ : کیم ا.ت؟ همون دختره در واقع ما تو دبیرستان باهم صمیمی بودیم تا یکسال پیش منو اوردین اینجا وایسا..
~ : وایسا تو اینارو از کجا میشناسی بلاسرشون اوردی؟(با داد)
کوک هم یه مچ محکم زد به لئون گفت..
_ : عوضی ببین منو من تورو تو انبار نگه میدارم هنوز خیلی باهات کار دارم (داد)
ویو ا.ت :
از بیرون برگشتیم خونه تقریبا ساعت 18 بود
به اجوما گفتم جونگ کوک هنوز برنگشته
اجوما : نه خانم هنوز ایشون برنگشتن
+ : هعع اوکی
چند ساعت بعد *
کوک با عصبانیت اومد تو خونه ..
_ : ا.ت بیا اتاقم (اتاق کارش)
+ : چیزی شده
ویو ا.ت :
رفتم تو اتاقش دیدم بدجوری از دستم عصبانی گفتم ...
+ : جونگکوک چیزی شده؟؟
_ : هیسسس ازم نپرس این منم باید ازت سوال بپرسم بهم بگو ا.ت (عصبانی)
_ : ا.ت بهم بگو تو لئون از کجا میشناسی؟(داد)
ذهن ا.ت : چییی لئون اون لئون از کجا میشناسه؟؟چی بگم حالا
........+
_ : جواب منو بده لئون از کجا میشناسی(داد)
+ : جونگ...کوک....اون مگه نمرده(بغض ، گریه)
ذهن کوک : چی مگه به ا.ت هم گفتن اون مرده (خب معلومه که بله)
+ : جونگکوک اون یه سالی مرده پس چرا راجبش داری حرف میزنی(گریه)
(جونگکوک هم مجبور بود بهش بگه)
_ : ا.ت اون نمرده
+ : چییییی
+ : چی داری میگه کوک تو...تو کار خودت بود
_ : ا.ت بسه
+ ولم کننن
_ : ا.ت آروم بگیر جواب منو بده لئون از کجا میشناسی(داد)
+ کوکی اون همکلاسی دوران دبیرستانم (بغض)
ذهن کوک : لئون همینو گفته بود
+ : جونگکوک لئون کجاست(بغض)
_ : پیش آیومی
+ : چییی ایو..می دزدیدی عوضی (داد,گریه)
_ : ا.ت وایسا توضیح بدم
+ : ولمم کن(داد ، گریه)
__________________________________________________
اینم پارت 12 میدونم مزخرف شد به بزرگی خودتان من را ببخشید💀✨
۳.۱k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.