وقتی عضو هشتمی و کوک دوست پسرته و باهم قهرین

وقتی عضو هشتمی و کوک دوست پسرته و باهم قهرین

نامجون:هی ات ببین اون غرورش نمیزاره بیاد ازت معذرت خواهی کنه ولی من میدونم الان داره چ سختی ای میکشه پس باهاش اشتی کن
_____
جین:یااا مگ بچه این قهر میکنین جونگ کوک ب عنوان ی بزرگتر بهت دستور میدم همین الان باهم اشتی کنین
_____
یونگی:هی بچا شما باید پیش هم باشین تو سختیا ات الان جونگ کوک خیلی داره هیت میگیره غرورتو بزار کنار و باهاش اشتی کن چون فقط الان تو میتونی خوبش کنی
_____
جیهوپ:*با ات حرف میزنه*ببین ات میدونم برات زیاد وقت نمیزاره ولی بهش حق بده تو خودت بهتر از همه میدونی اصن تو شرایط خوبی نیس خب پس اشتی کن
_____
جیمین:ات اگ نخایم من آشتیتون میدم چون جونگ کوک هر شب داره آروم تو اتاقش گریه میکنه و بهت نیاز داره ببین چاگی لطفا حواست بهش باشه
_____
تهیونگ:عامم نمیدونم چ اتفاقی بینتون افتاده ولی ات ما هممون میدونیم چقد داره سختی میکشه اگ چیزی بهت میگه ناراحت میشی ب دل نگیر چون تو تنها کسی هستی ک بهت پناه آورده و این حرفا رو میزنه
_____
جونگ کوک:ببین ات قشنگم درسته یکم بهم ریختم و اعصابم داغونه ولی هیچوقت با خودت فک نکن ک میخام ولت کنم چون فقط مرگ میتونه مارو از هم جدا کنه چاگی پس دیگ قهر بسه*بغلت میکنه و کیس🫠*