my soul: روح من
p5
هه سو. ات عوض شدی یه چند روزیه که عوض شدی هی حس میکنم چیزی ازم پنهون میکنی!
ات...
هه سو. جونگ هی پسره بدی نیست همه خوش قیافس هم مهربون یه مرد کامله واسه تو نمیدونم چرا قبولش نداری... چیزی شده؟
بغض کردم...
ات. هه سو من یه چیزیو ازت پنهون کردم...
هه سو. خب... اگه حس میکنی قابل اعتماد نیستم نگو(اخم،کیوت)
خنده ای سر این بچه بازیاش کردم..
ات. من جونگ هی رو دوست داشتم...
نذاشت حرفمو ادامه بدم که گفت..
هه سو. جالب شد بگوووو
ات. چوصافت بزار خرفمو بزنم خوو...(توضیح دادن همه چی)
هه سو. تنها چیزی که میتونم بهت بگم.... فاک
ات. خب دیگه فهمیدی؟
هه سو. خر که نیستم
ات. دیگه هم سعی نکن بهم نزدیکش کنی
هه سو. چشم قربان
ات.(لبخند)
"سه روز بعد"
چه لباسی بپوشم؟ عایششش انتخاب سختههههه اصلا یه استایل ساده میزنم... بعد تموم شدن کارام سوار ماشینم شدمو به سمت محل جشن حرکت کردم هه سو رو نداشتم بیاد چون مطمئن بودم که اگه بیاد با نگاهاش نمیزاره کاری کنم... از ماشینم پیاده شدمو اوووو چخبره صف وایستادن انگار تولد کیه!... هایششش حتما باید با این تو یه روز به دنیا میومدم! هردومون تویه روز و یه ساعت به دنیا امده بودیم..... بالاخره نوبت منم شد
کارکن. بلیط لطفا!
ات. بفرمایین
کارکن. لطفا این فرم رو پر کنید
فروم رو از دستش گرفتم
اسممو و فامیلیمو میخواس.... با تاریخ تولد؟؟؟!!!
ات. ببخشید تاریخ تولد من به چه دردی میخوره!
کارکن. متوجه میشید
همه چیشون عجیبه تاریخ تولدمو نوشتمو وارد همون جا که اسمشم نمیدونم شدم... از اونجایی که پول زیادی دادم شماره صندلیم جلو بود... سرجام نشستمو برعکس بقیه آرمی ها جیغ و داد نمیزدم..... برای چیش داد میزنن یه آدم سردو بی احساس!
مجری. امروز به مناسبت سالروز تولد آیدل کیم تهیونگ از بی تی اس همگی جمع شدیم تا این روز قشنگ و به یاد ماندنی رو جشن بگیرم از اونا دعوت میکنم که وارد صحنه بشن
اول از همه نامجون وارد صحنه شدو به اعضا دست تکون داد آخییی بمیرم براش کیوت بعدش شوگاو... بالاخره نوبت جیمین من شددددد... فداششش بشمممم برای همه قلب درست میکرد ای قلبم... عایششش مزاحم و هیولای سرد امد سرشو آروم تکون داد بدون هیچ لبخندی سر جاش وایستاد انگار مراسم ختمه....
مجری. خوش امدین
اعضا. ممنون
مجری. تولدتون رو تبریک میگم آقای کیم (دستشو دراز میکنه سمت تهیونگ)
بدون اینکه دستشو بگیره خیلی سرد گفت...
تهیونگ. ممنون
مجری رو با خاک یکسان کرد مثلا خیلی خفنه! بیشور خو دست بده دیگه بخاطر همین ازش بدم میاد...
"بعد کلی حرف زدن"
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
هه سو. ات عوض شدی یه چند روزیه که عوض شدی هی حس میکنم چیزی ازم پنهون میکنی!
ات...
هه سو. جونگ هی پسره بدی نیست همه خوش قیافس هم مهربون یه مرد کامله واسه تو نمیدونم چرا قبولش نداری... چیزی شده؟
بغض کردم...
ات. هه سو من یه چیزیو ازت پنهون کردم...
هه سو. خب... اگه حس میکنی قابل اعتماد نیستم نگو(اخم،کیوت)
خنده ای سر این بچه بازیاش کردم..
ات. من جونگ هی رو دوست داشتم...
نذاشت حرفمو ادامه بدم که گفت..
هه سو. جالب شد بگوووو
ات. چوصافت بزار خرفمو بزنم خوو...(توضیح دادن همه چی)
هه سو. تنها چیزی که میتونم بهت بگم.... فاک
ات. خب دیگه فهمیدی؟
هه سو. خر که نیستم
ات. دیگه هم سعی نکن بهم نزدیکش کنی
هه سو. چشم قربان
ات.(لبخند)
"سه روز بعد"
چه لباسی بپوشم؟ عایششش انتخاب سختههههه اصلا یه استایل ساده میزنم... بعد تموم شدن کارام سوار ماشینم شدمو به سمت محل جشن حرکت کردم هه سو رو نداشتم بیاد چون مطمئن بودم که اگه بیاد با نگاهاش نمیزاره کاری کنم... از ماشینم پیاده شدمو اوووو چخبره صف وایستادن انگار تولد کیه!... هایششش حتما باید با این تو یه روز به دنیا میومدم! هردومون تویه روز و یه ساعت به دنیا امده بودیم..... بالاخره نوبت منم شد
کارکن. بلیط لطفا!
ات. بفرمایین
کارکن. لطفا این فرم رو پر کنید
فروم رو از دستش گرفتم
اسممو و فامیلیمو میخواس.... با تاریخ تولد؟؟؟!!!
ات. ببخشید تاریخ تولد من به چه دردی میخوره!
کارکن. متوجه میشید
همه چیشون عجیبه تاریخ تولدمو نوشتمو وارد همون جا که اسمشم نمیدونم شدم... از اونجایی که پول زیادی دادم شماره صندلیم جلو بود... سرجام نشستمو برعکس بقیه آرمی ها جیغ و داد نمیزدم..... برای چیش داد میزنن یه آدم سردو بی احساس!
مجری. امروز به مناسبت سالروز تولد آیدل کیم تهیونگ از بی تی اس همگی جمع شدیم تا این روز قشنگ و به یاد ماندنی رو جشن بگیرم از اونا دعوت میکنم که وارد صحنه بشن
اول از همه نامجون وارد صحنه شدو به اعضا دست تکون داد آخییی بمیرم براش کیوت بعدش شوگاو... بالاخره نوبت جیمین من شددددد... فداششش بشمممم برای همه قلب درست میکرد ای قلبم... عایششش مزاحم و هیولای سرد امد سرشو آروم تکون داد بدون هیچ لبخندی سر جاش وایستاد انگار مراسم ختمه....
مجری. خوش امدین
اعضا. ممنون
مجری. تولدتون رو تبریک میگم آقای کیم (دستشو دراز میکنه سمت تهیونگ)
بدون اینکه دستشو بگیره خیلی سرد گفت...
تهیونگ. ممنون
مجری رو با خاک یکسان کرد مثلا خیلی خفنه! بیشور خو دست بده دیگه بخاطر همین ازش بدم میاد...
"بعد کلی حرف زدن"
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۹.۶k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.