دوپارتی
#دوپارتی
جیک
بعد چند لحظه از همدیگه جدا شدین تموم وجودت رو استرس گرفته بود و مدام داشتی از کسی که تو بغلش افتاده بودی معذرت خواهی میکردی یهو سرت رو بالا بردی و با کسی که مواجه شدی خون تو رگت منجمد شد داشتی با ترس نگاهش میکردی که پسره گفت: اشکالی نداره خانوم کیم ا.ت
میخواستی فرار کنی که دستت توسط اون فرد کشیده شد داشتی از ترس به خودت میلرزیدی که اون پسره گفت: کجا تازه داشتیم شروع میکردیم میخواستی جیغ بزنی کمک ولی دستش رو تو دهنت گذاشت و اجازه نداد صحبت کنی داشتی حرکت میکردی تو بغلش که یهو با یه مشت طرف پخش زمین شد😂
جیک: حالت خوبه؟
ا.ت: آره... خوبم (با صدای لرزون)
جیک: نه حالت خوب نیست بیا دنبالم
هیچی نگفتی فقط دنبالش رفتی تو رو سوار ماشینش کرد بهت آب داد و بعد گفت
جیک: حالا بهتر شدی؟
ا.ت: اره ممنون ... حالا میتونم برم خونه؟
جیک: بله میتونی ولی قبلش ازت میخوام که شمارت رو داشته باشم
ا.ت: بله بفرمایید (شمارت رو بهش دادی)
میخواستی پیاده بشی که گفت الان خطرناکه بیا من با ماشینم برسونمت سرت رو تکون دادی و بهش آدرس خونتو دادی تا تورو به خونت برسونه بعد رسوندن تو به خونت ازش تشکر کردی و خداحافظی کردین
رفتی به خونه چند بار داشتی به خودت لعنت میفرستادی که چرا به پیادهروی رفتی همینطور که داشتی لباسات رو عوض میکردی زنگ در خونت خورد اول فکر کردی جیکه ولی وقتی درو باز کردی همون مرتیکه روبروت بود (مرتیکه منظورم دوست پسر قبلیت)
میخواستی درو ببندی که با فشار وارد خونت شد بهت حمله کرد داشت سعی میکرد لباسات رو در بیاره که یهو برای بار دوم پخش زمین شد😂
بله بله اینبارم جیک بود چون مطمئن بود که اگه تنهات بذاره یه اتفاقی برات میوفته
مرد دیگه این بار خیلی عصبانی شده بود میخواست یه مشت به جیک بزنه که دوباره پخش زمین شد😂
جیک هم خیلی عصبانی شد و گفت اگه حق داری یه بار دیگه به دوست دخترم نزدیک شو مرد دیگه فهمیده بود که زورش به جیک نمیرسه پس از خونت رفت بیرون از جیک خیلی تشکر کردی جیکم در جواب گفت خواهش میکنم خوشگلم
چند ماه بعد
دیگه رابطتون فراتر از دوستی بود جیک یه روزی به تو اعتراف کرد و همون لحظه تو از خوشحالی پریدی بغلش و بوسیدیش
تمام کسی که اینو درخواست کرده بود که بنویسم اینطوری خواسته بود که عاشقانه گریه آور باشه ولی خوب نمیشد باور کن😂(ببخشید)
یه لایک کن بی زحمت 😑❤
جیک
بعد چند لحظه از همدیگه جدا شدین تموم وجودت رو استرس گرفته بود و مدام داشتی از کسی که تو بغلش افتاده بودی معذرت خواهی میکردی یهو سرت رو بالا بردی و با کسی که مواجه شدی خون تو رگت منجمد شد داشتی با ترس نگاهش میکردی که پسره گفت: اشکالی نداره خانوم کیم ا.ت
میخواستی فرار کنی که دستت توسط اون فرد کشیده شد داشتی از ترس به خودت میلرزیدی که اون پسره گفت: کجا تازه داشتیم شروع میکردیم میخواستی جیغ بزنی کمک ولی دستش رو تو دهنت گذاشت و اجازه نداد صحبت کنی داشتی حرکت میکردی تو بغلش که یهو با یه مشت طرف پخش زمین شد😂
جیک: حالت خوبه؟
ا.ت: آره... خوبم (با صدای لرزون)
جیک: نه حالت خوب نیست بیا دنبالم
هیچی نگفتی فقط دنبالش رفتی تو رو سوار ماشینش کرد بهت آب داد و بعد گفت
جیک: حالا بهتر شدی؟
ا.ت: اره ممنون ... حالا میتونم برم خونه؟
جیک: بله میتونی ولی قبلش ازت میخوام که شمارت رو داشته باشم
ا.ت: بله بفرمایید (شمارت رو بهش دادی)
میخواستی پیاده بشی که گفت الان خطرناکه بیا من با ماشینم برسونمت سرت رو تکون دادی و بهش آدرس خونتو دادی تا تورو به خونت برسونه بعد رسوندن تو به خونت ازش تشکر کردی و خداحافظی کردین
رفتی به خونه چند بار داشتی به خودت لعنت میفرستادی که چرا به پیادهروی رفتی همینطور که داشتی لباسات رو عوض میکردی زنگ در خونت خورد اول فکر کردی جیکه ولی وقتی درو باز کردی همون مرتیکه روبروت بود (مرتیکه منظورم دوست پسر قبلیت)
میخواستی درو ببندی که با فشار وارد خونت شد بهت حمله کرد داشت سعی میکرد لباسات رو در بیاره که یهو برای بار دوم پخش زمین شد😂
بله بله اینبارم جیک بود چون مطمئن بود که اگه تنهات بذاره یه اتفاقی برات میوفته
مرد دیگه این بار خیلی عصبانی شده بود میخواست یه مشت به جیک بزنه که دوباره پخش زمین شد😂
جیک هم خیلی عصبانی شد و گفت اگه حق داری یه بار دیگه به دوست دخترم نزدیک شو مرد دیگه فهمیده بود که زورش به جیک نمیرسه پس از خونت رفت بیرون از جیک خیلی تشکر کردی جیکم در جواب گفت خواهش میکنم خوشگلم
چند ماه بعد
دیگه رابطتون فراتر از دوستی بود جیک یه روزی به تو اعتراف کرد و همون لحظه تو از خوشحالی پریدی بغلش و بوسیدیش
تمام کسی که اینو درخواست کرده بود که بنویسم اینطوری خواسته بود که عاشقانه گریه آور باشه ولی خوب نمیشد باور کن😂(ببخشید)
یه لایک کن بی زحمت 😑❤
۴.۰k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.