پارت ۶
پارت ۶
از زبان نایون
نایون : ببخشید بچه فکر میکنن منظورم به تو بود
شوگا : اشکالی نداره
بعد از چند دقیقه حاضر شدم برم خرید یه لباس پوشیدم
کوک همزمان از اتاقش اومد بیرون
کوک : جایی میری ؟
نایون : اره دارم میرم خرید
کوک پس صبر کن منم حاضر شم باهات میام
نایون : لازم نیست خودم میرم تازه اگر فن ها تو رو با منو تنهایی ببینن خیلی بدمیشه ها
کوک : برام مهم نیست
حاضر شد و باهام آمد
خیلی لباس بهش میود
به مرکز خرید رسیدم از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل . یکی از فن های بوی ها منو دید و اومد دنبالم و دستم رو بدون اجازه گرفت و همون لحظه
اسلاید کوک و نایون میزارم
ادامه دارد
از زبان نایون
نایون : ببخشید بچه فکر میکنن منظورم به تو بود
شوگا : اشکالی نداره
بعد از چند دقیقه حاضر شدم برم خرید یه لباس پوشیدم
کوک همزمان از اتاقش اومد بیرون
کوک : جایی میری ؟
نایون : اره دارم میرم خرید
کوک پس صبر کن منم حاضر شم باهات میام
نایون : لازم نیست خودم میرم تازه اگر فن ها تو رو با منو تنهایی ببینن خیلی بدمیشه ها
کوک : برام مهم نیست
حاضر شد و باهام آمد
خیلی لباس بهش میود
به مرکز خرید رسیدم از ماشین پیاده شدیم و رفتیم داخل . یکی از فن های بوی ها منو دید و اومد دنبالم و دستم رو بدون اجازه گرفت و همون لحظه
اسلاید کوک و نایون میزارم
ادامه دارد
۱.۳k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳