دو پارتی از ( تهکوک )
دو پارتی از ( تهکوک )
پارت دو
درخواستی..
تهیونگ ویو :
همینجوری نشسته بودم و زانوهام بغل کرده بودم و داشتم له این فکر میکردم که من مگه چیکار کردم که جین اینژوری سرم داد کشید .
که صدای باز کردن در اومد .
خواستم بگم نیا تو که دیدم جونگکوکه .
جونگکوک اومد نشست بغل دستم .
جونگکوک ؛ اذیتت کرد نه ؟
تهیونگ ؛ نه * با صدای گرفته *
جونگکوک : از چشمای خیست و صدای گرفتت کاملا معلومه :///
که دست دور شونم اومد و جونگکوک دستش رو انداخت رو شونم .
جونگکوک : یااا حالا ناراحت نباش.
تهیونگ : ناراحت نیستم * با بغض*
جونگکوک : مشخصه :/
جونگکوک : برات سوپرایز دارمممم .
جونگکوک از اتاق رفتم بیرون و پنج دیقه بعد با یونتان برگشت .
تهیونگ : یونتانننننن* با ذوق پرید از جاش *
تا اومدم یونتان رو از دست جونگکوک بگیرم .
جونگ کوک گفت : اول منو بغل کننن
خندیدم جونگکوک رو بغل کردم بعد یونتان رو از دستش گرفتم .
پایانننننننن چطور بود ؟ ★
پارت دو
درخواستی..
تهیونگ ویو :
همینجوری نشسته بودم و زانوهام بغل کرده بودم و داشتم له این فکر میکردم که من مگه چیکار کردم که جین اینژوری سرم داد کشید .
که صدای باز کردن در اومد .
خواستم بگم نیا تو که دیدم جونگکوکه .
جونگکوک اومد نشست بغل دستم .
جونگکوک ؛ اذیتت کرد نه ؟
تهیونگ ؛ نه * با صدای گرفته *
جونگکوک : از چشمای خیست و صدای گرفتت کاملا معلومه :///
که دست دور شونم اومد و جونگکوک دستش رو انداخت رو شونم .
جونگکوک : یااا حالا ناراحت نباش.
تهیونگ : ناراحت نیستم * با بغض*
جونگکوک : مشخصه :/
جونگکوک : برات سوپرایز دارمممم .
جونگکوک از اتاق رفتم بیرون و پنج دیقه بعد با یونتان برگشت .
تهیونگ : یونتانننننن* با ذوق پرید از جاش *
تا اومدم یونتان رو از دست جونگکوک بگیرم .
جونگ کوک گفت : اول منو بغل کننن
خندیدم جونگکوک رو بغل کردم بعد یونتان رو از دستش گرفتم .
پایانننننننن چطور بود ؟ ★
۲.۴k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.