وقتی عضو نهمی و هورنی میشن(علامت ا/ت+ علامت اعضا-) ☆خدا ر
وقتی عضو نهمی و هورنی میشن(علامت ا/ت+ علامت اعضا-) ☆خدا رحم کنه☆♡به عنوان دوستپسرت♡
(چان)
داشتی برای خودت یه چیزی درست میکردی بخوری که یهو حس کردی کسی داره گرنت رو بوس میکنه، برگشتی تا ببینیش، و بله چانه
+چان... الان تو...
-برام مهم نیست... نیاز به اون ناله کردنات دارم،بریم تو اتاق؟
(لینو)
هیچی بهت نگفت تا اینکه رفتی تو اتاق خودت تا یه گوشیوتو برداری که لینو اومد داخل و درو بست
اومد روی تخت پرتت کرد
+لینو...؟
پوزخندی بهت زد
-فقط ناله کن عشقم...
(چانگبین)
از همون اول بهت نگاه کرد بعد سریع تو اتاق و تو هم رفتی داخل که ببینی چشه... تا اینکه سریع دستت و گرفت و شروع به بوسیدن لبت کرد و دستش همش روی بدنت بود
(هیونجین)
هیچ کس اونجا نبود و فقط تو و هیون بودین که سریع دستت رو گرفت...
-تا نیومدن شروع میکنم...
+هیون... اینجا... دو...
-به یه ورمم نیست... این مهمه که الان قراره ناله هات رو بشنوم...
شروع به باز کردن لباست کرد
(هان)
جلوی تمام اعضا بودین و هان کنار تو نشسته و هان داشت به لبت و بدنت نگاه میکرد ولی جلوی خودشو گرفت...
بعد از چند ساعت دیگه صبرش تموم شد و شروع کرد به بوسیدنت و تو داشتی ناله میکردی چان داشت جلوی چشای جونگینو میگرفت...
چان: برید تو اتاق!!
سونگمین: من اینو میشناسم... هرجا کارشو شروع کنه همونجا تموم میکنه...
(فلیکس)
به هیونجین نگاه میکرد و بهش حسی که الان داشتو بهش گفت و هیونجین فقط بهش نگاه میکرد، تو فلیکس رفتید تو اتاق و شروع کردید
هیونجین: فکر نکنم اتفاقای خوبی بخاد بی افته...
(سونگمین)
به لبت نگاه میکرد و سریع بهت گفت بریم تو اتاق
تو و سونگمین رفتید تو اتاق و سونگمین شروع کرد به دراوردن لباسات و بوس کردن گردنت
+سونگمین... الان.. نمیشه...
-چرا نشه... هرجا بودیم انجامش میدادم... حتی جلوی اعضا... یا استی ها...
(جونگین)
خودش اینحسی که داشت رو نمیفهمید پس سعی میکرد خودشو کنترل کنه
توی ذهنش: این چه حسیه.... چرا دلم میخاد... الان یا تو اتاق... جلوی اعضا؟ نه تو اتاق بهتره... کارم طولانی تر میشه...
به بدنت نگاه میکرد و اخر بردتت تو اتاق و کارشو شروع کرد و کارایی میکرد که باعث مشد صدای ناله هات به بیرون اتاق هم برسه و بله اعضا هم فهمیدن مخصوصا چان..
☆اینو سناریو رو واقعا دلم میخاست بزارم... هه☆
(چان)
داشتی برای خودت یه چیزی درست میکردی بخوری که یهو حس کردی کسی داره گرنت رو بوس میکنه، برگشتی تا ببینیش، و بله چانه
+چان... الان تو...
-برام مهم نیست... نیاز به اون ناله کردنات دارم،بریم تو اتاق؟
(لینو)
هیچی بهت نگفت تا اینکه رفتی تو اتاق خودت تا یه گوشیوتو برداری که لینو اومد داخل و درو بست
اومد روی تخت پرتت کرد
+لینو...؟
پوزخندی بهت زد
-فقط ناله کن عشقم...
(چانگبین)
از همون اول بهت نگاه کرد بعد سریع تو اتاق و تو هم رفتی داخل که ببینی چشه... تا اینکه سریع دستت و گرفت و شروع به بوسیدن لبت کرد و دستش همش روی بدنت بود
(هیونجین)
هیچ کس اونجا نبود و فقط تو و هیون بودین که سریع دستت رو گرفت...
-تا نیومدن شروع میکنم...
+هیون... اینجا... دو...
-به یه ورمم نیست... این مهمه که الان قراره ناله هات رو بشنوم...
شروع به باز کردن لباست کرد
(هان)
جلوی تمام اعضا بودین و هان کنار تو نشسته و هان داشت به لبت و بدنت نگاه میکرد ولی جلوی خودشو گرفت...
بعد از چند ساعت دیگه صبرش تموم شد و شروع کرد به بوسیدنت و تو داشتی ناله میکردی چان داشت جلوی چشای جونگینو میگرفت...
چان: برید تو اتاق!!
سونگمین: من اینو میشناسم... هرجا کارشو شروع کنه همونجا تموم میکنه...
(فلیکس)
به هیونجین نگاه میکرد و بهش حسی که الان داشتو بهش گفت و هیونجین فقط بهش نگاه میکرد، تو فلیکس رفتید تو اتاق و شروع کردید
هیونجین: فکر نکنم اتفاقای خوبی بخاد بی افته...
(سونگمین)
به لبت نگاه میکرد و سریع بهت گفت بریم تو اتاق
تو و سونگمین رفتید تو اتاق و سونگمین شروع کرد به دراوردن لباسات و بوس کردن گردنت
+سونگمین... الان.. نمیشه...
-چرا نشه... هرجا بودیم انجامش میدادم... حتی جلوی اعضا... یا استی ها...
(جونگین)
خودش اینحسی که داشت رو نمیفهمید پس سعی میکرد خودشو کنترل کنه
توی ذهنش: این چه حسیه.... چرا دلم میخاد... الان یا تو اتاق... جلوی اعضا؟ نه تو اتاق بهتره... کارم طولانی تر میشه...
به بدنت نگاه میکرد و اخر بردتت تو اتاق و کارشو شروع کرد و کارایی میکرد که باعث مشد صدای ناله هات به بیرون اتاق هم برسه و بله اعضا هم فهمیدن مخصوصا چان..
☆اینو سناریو رو واقعا دلم میخاست بزارم... هه☆
۸.۲k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.