وقتی بهشون میگی:"منو ببر شهربازی"(علامت ا/ت+ علامت اعضا-)
وقتی بهشون میگی:"منو ببر شهربازی"(علامت ا/ت+ علامت اعضا-)
#درخواستی
#سناریو
(چان)
میری پیشش و بغلش میکنی
-چی میخای دوباره؟
بیشتر محکم بغلش میکنی و خودتو براش کیوت میکنی
+میشه منو ببری شهر بازی؟
-وای خدایاااا.... یدونه مکنه داشتیم اینم بهش اضافه شد....
(لینو)
فقط صداش میکنی
+مینهویاااا
از جاش میپره چون فکر کرده بود خونه نیستی
+یا ابوالفضل....جن ا/ت تو خونس؟! یا حضرت عباس!
+بابا... نترس منم... میگم منو میبری شهر بازی؟
-برو چند تا اسباب بازی بخر همون شهربازیه دیگه...
(چانگبین)
رفتی پیشش و برای اینکه بگه باشه خودتو کیوت کردی براش
+بینی! منو ببر شهربازی!
-باشه... ولی میخای برات اسباب بازی هم بخرم؟ کلا دیگه بچه شو!
(هیونجین)
درحال صحبت کردن بودی که از دهنت درمیاد
+منو ببر شهربازی
بهت نگاه کرد از پاهات تا سرت
-تو الان 30 سالته! از چانم بزرگ تری بعد میگی شهر بازی؟!
+ارهههه
(هان)
با لحنی کیوت بهش گفتی
+هانیییی!
-چیههههههه؟!
نگاهش کردی و صورتت رو کیوت کردی
+میری منو شهر بازی؟!
-نه عزیزم... ما همین جوری یدونه مکنمون برامون زیاده...
(فلیکس)
خودش هوس شهربازی کرده بود و هر دوتاتون بهم گفتین
- میشه بریم شهربازی؟
+میشه بریم شهربازی؟
و اخر هردوتاتون بهم گفتیم اره
(سونگمین)
سه ساعت بهش میگفتی منو ببر شهر بازی
+منو ببر شهربازییییییی
به یجا خیره شده بود
-نشستم به در نگاه میکنم، دوست دخترم بچه شده... دریچه آه میکشه
(جونگین)
نشسته بود به گوشیش خیره شده بود
تو هم داشتی هی بهش میگفتی منو ببر شهربازی
-بابا! ا/ت! من مکنه نه تو! تو حتی از اون مردک پیر(چان) بزرگ تری! عه....
+غلط کردم... اصلا میرم به همون چان میگم....
#درخواستی
#سناریو
(چان)
میری پیشش و بغلش میکنی
-چی میخای دوباره؟
بیشتر محکم بغلش میکنی و خودتو براش کیوت میکنی
+میشه منو ببری شهر بازی؟
-وای خدایاااا.... یدونه مکنه داشتیم اینم بهش اضافه شد....
(لینو)
فقط صداش میکنی
+مینهویاااا
از جاش میپره چون فکر کرده بود خونه نیستی
+یا ابوالفضل....جن ا/ت تو خونس؟! یا حضرت عباس!
+بابا... نترس منم... میگم منو میبری شهر بازی؟
-برو چند تا اسباب بازی بخر همون شهربازیه دیگه...
(چانگبین)
رفتی پیشش و برای اینکه بگه باشه خودتو کیوت کردی براش
+بینی! منو ببر شهربازی!
-باشه... ولی میخای برات اسباب بازی هم بخرم؟ کلا دیگه بچه شو!
(هیونجین)
درحال صحبت کردن بودی که از دهنت درمیاد
+منو ببر شهربازی
بهت نگاه کرد از پاهات تا سرت
-تو الان 30 سالته! از چانم بزرگ تری بعد میگی شهر بازی؟!
+ارهههه
(هان)
با لحنی کیوت بهش گفتی
+هانیییی!
-چیههههههه؟!
نگاهش کردی و صورتت رو کیوت کردی
+میری منو شهر بازی؟!
-نه عزیزم... ما همین جوری یدونه مکنمون برامون زیاده...
(فلیکس)
خودش هوس شهربازی کرده بود و هر دوتاتون بهم گفتین
- میشه بریم شهربازی؟
+میشه بریم شهربازی؟
و اخر هردوتاتون بهم گفتیم اره
(سونگمین)
سه ساعت بهش میگفتی منو ببر شهر بازی
+منو ببر شهربازییییییی
به یجا خیره شده بود
-نشستم به در نگاه میکنم، دوست دخترم بچه شده... دریچه آه میکشه
(جونگین)
نشسته بود به گوشیش خیره شده بود
تو هم داشتی هی بهش میگفتی منو ببر شهربازی
-بابا! ا/ت! من مکنه نه تو! تو حتی از اون مردک پیر(چان) بزرگ تری! عه....
+غلط کردم... اصلا میرم به همون چان میگم....
۶.۴k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.