بخاطر چند نفری که فیکو دوست داشتن پارتو میزارم فردا شرطا
بخاطر چند نفری که فیکو دوست داشتن پارتو میزارم فردا شرطا کامل باشه هااااااا
ارزوی عجیب
پارت³
ویو جیان از خواب پاشدم داشتم ار درد میمردم و اون لحظه فقط اون لحظه برام مامان بابام مهم نبودن
سعی کردم به خودم بیاد یک بار مثل ادم عادی باشم نه یک روانی
زدم زیر گریه درد بدنم زیاد بود
ولی... منظورش از بیبی کوچولوم چی بود؟
میدونم یه روزی قراره باهام رابطه داشته باشه ولی...
امیدوارم اون روز حالا نباشه چون منم دوسش داشته باشم و اونم دوسم داشته باشه میدونم یعد رابطه یا براش تکراری میشم یا زیر خواب...
ویو جیهوپ رفتم تو اتاقش دیدم با همون لباس زیراش خخ رو تخت دراز کشیده
جیهوپ. بیبی اگه اون موقع مثل الان گریه میکردی وضعیتت این نبود
جیان. چرا کتکم زدی
جیهوپ. تنبیه؟
جیان. چرا منو اوردی اینجا؟
جیهوپ. شاید دلم یه بیبی کوچولو خواسته
جیهوپ میبرمت حموم
ویو جیهوپ
بدون انتظار برای شنیدن جوابش بردمش تو وانشیر اب گرمو باز کردم و شروع کردم به شستنش بعد از تموم شدن کارم بردم خشکش کردم یک تیشرت و شلوار از مال خودم دلرم که توش گم شده بود یهو زدم زیر خنده
جیهوپ. جرررررررررر
جیان. نخند(اخم کیوت)
جیهوپ. بش
جیانو براید بغل کردمو نگاه های متعجبشو حس کردم زخماشو پانسمان کردم
دوباره بردمش توی اتاق به اجوما گفتم براش غذا بیاره منم غذامو همونجوری خوردم
جیهوپ. جیان
جیان. بـ. بـ... بله
جیهوپ. نترس کاریت ندارم ک
جیهوپ. میگم چرا وقتی کتک میخوری میخندی
جیان. منم درد کشیدنو دوست نداذم دلم میخواد از ته دل کریه کنم تحمل دردم خیلی پایینه ولی وقتی تنها این کار عذاب روحیمو تسکین میکنه خوشحال میشم
فقط اون احظه همه چی یادم میره
حیهوپ. مامان بابات...
حیان. حرفشونو نزن ک این دفه خودم میرم اتاق شکنجه
جیهوپ. ...
جیانو دراز کردم
خودمم پشت سرش دراز کشیدمو بقلش کردم حس کردم متعجبه ولی از شدت درد و خستگی چیزی نگفت منم از فرصت استفاده کردمو سرمو فرو بردم تو گردنش عطر موهاشو وارد ریه هام کردم و بوسه های ریزی روی گردنش میزاشتم که باعث خندش میشد
دارم عاشقش میشم
ولی واسه این که پرو نشه پاید باهاش بد رفتاری کنم! وقتی مطمئن شدم قلبشو به دست اوردم ازش درخواست میکنم!
اره ایده خوبیه
ویو جیان.
وقتی بیدار شدم بغل اولین کسی که قلبم براش لرزیده نبودم
درد کمربدنش هنوز تو تنم بود
دستو پام به صدلی بسته شده بود
همه جا تاریک بود و یهو در باز شد
شخصی نا اشنا توی چارچوب در بود
...: پس معشوق جیهوپ تویی
جیان. چی؟
...: همین ک شنیدی
جیان. مرتیکه ولم کـ...
با سوزش سمت چپ صورتم حرفم نصفه موند..
...: درسته دشمن دوست پسرتم ولی باید بهم احترام بزاری وگرنه بد میبینی(عربده)
جیان. اون دوست پسر من نیست(عربده وحشتناک تر)
فالو. ¹⁴⁰
لایک. ⁹
کامنت. ³⁰
ارزوی عجیب
پارت³
ویو جیان از خواب پاشدم داشتم ار درد میمردم و اون لحظه فقط اون لحظه برام مامان بابام مهم نبودن
سعی کردم به خودم بیاد یک بار مثل ادم عادی باشم نه یک روانی
زدم زیر گریه درد بدنم زیاد بود
ولی... منظورش از بیبی کوچولوم چی بود؟
میدونم یه روزی قراره باهام رابطه داشته باشه ولی...
امیدوارم اون روز حالا نباشه چون منم دوسش داشته باشم و اونم دوسم داشته باشه میدونم یعد رابطه یا براش تکراری میشم یا زیر خواب...
ویو جیهوپ رفتم تو اتاقش دیدم با همون لباس زیراش خخ رو تخت دراز کشیده
جیهوپ. بیبی اگه اون موقع مثل الان گریه میکردی وضعیتت این نبود
جیان. چرا کتکم زدی
جیهوپ. تنبیه؟
جیان. چرا منو اوردی اینجا؟
جیهوپ. شاید دلم یه بیبی کوچولو خواسته
جیهوپ میبرمت حموم
ویو جیهوپ
بدون انتظار برای شنیدن جوابش بردمش تو وانشیر اب گرمو باز کردم و شروع کردم به شستنش بعد از تموم شدن کارم بردم خشکش کردم یک تیشرت و شلوار از مال خودم دلرم که توش گم شده بود یهو زدم زیر خنده
جیهوپ. جرررررررررر
جیان. نخند(اخم کیوت)
جیهوپ. بش
جیانو براید بغل کردمو نگاه های متعجبشو حس کردم زخماشو پانسمان کردم
دوباره بردمش توی اتاق به اجوما گفتم براش غذا بیاره منم غذامو همونجوری خوردم
جیهوپ. جیان
جیان. بـ. بـ... بله
جیهوپ. نترس کاریت ندارم ک
جیهوپ. میگم چرا وقتی کتک میخوری میخندی
جیان. منم درد کشیدنو دوست نداذم دلم میخواد از ته دل کریه کنم تحمل دردم خیلی پایینه ولی وقتی تنها این کار عذاب روحیمو تسکین میکنه خوشحال میشم
فقط اون احظه همه چی یادم میره
حیهوپ. مامان بابات...
حیان. حرفشونو نزن ک این دفه خودم میرم اتاق شکنجه
جیهوپ. ...
جیانو دراز کردم
خودمم پشت سرش دراز کشیدمو بقلش کردم حس کردم متعجبه ولی از شدت درد و خستگی چیزی نگفت منم از فرصت استفاده کردمو سرمو فرو بردم تو گردنش عطر موهاشو وارد ریه هام کردم و بوسه های ریزی روی گردنش میزاشتم که باعث خندش میشد
دارم عاشقش میشم
ولی واسه این که پرو نشه پاید باهاش بد رفتاری کنم! وقتی مطمئن شدم قلبشو به دست اوردم ازش درخواست میکنم!
اره ایده خوبیه
ویو جیان.
وقتی بیدار شدم بغل اولین کسی که قلبم براش لرزیده نبودم
درد کمربدنش هنوز تو تنم بود
دستو پام به صدلی بسته شده بود
همه جا تاریک بود و یهو در باز شد
شخصی نا اشنا توی چارچوب در بود
...: پس معشوق جیهوپ تویی
جیان. چی؟
...: همین ک شنیدی
جیان. مرتیکه ولم کـ...
با سوزش سمت چپ صورتم حرفم نصفه موند..
...: درسته دشمن دوست پسرتم ولی باید بهم احترام بزاری وگرنه بد میبینی(عربده)
جیان. اون دوست پسر من نیست(عربده وحشتناک تر)
فالو. ¹⁴⁰
لایک. ⁹
کامنت. ³⁰
۳.۸k
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.