ویو ادمین
ویو ادمین
تهیونگ براش همچین کاری شکهوکننده بود حتی برای خود جیا
ولی جونگ کوک شاخاش پیدا بود
تهیونگ و جیا ب چاشی شکه هم خیرخ بودن از اون وضعیت در نمیومدن
که جونگکوک از کمر جیا گرفتو کشیدش بیرون ولی دستشو از رو کمرش بر نداشت
کوک تو صورت جیا با فشار گفت
کوک: داری چه غلطی میکینیی
جیا: دست خودم نبود ی دفعه شد اصلا قصد بدی نداشتم( هول
کوک کمر جیارو بیشتر فشار داد
کوک: که این طوررر
تهونگ پاشدو رو ب روی کوک ک جیا قرار گرفت دست جیا رو گفتو کشید بیرون از بقل جونگ کوک
ته: دستتو از رو کمرش بردار
کوک: مشکلش چیه؟
ته: اینکه حدو مرز گزاشتیم یادتع؟
وقتی این حرفو زد جونگ کوک دستشو برداشت
تهیونگ : توام اروم باشس استرس همچیو بد تر میکنه
جیا سری اون مکا نو ترک کردو رفت اتاقشش
گوشی کوک زنگ خورد
کوک: ها
_:...
کوک: خب؟
_:....
کوک: اوکی میگم بیاد
گوشیو قط کرد
کوک: تهیونگ لونا
ته: لونا چی
کوک: میگه بخواطر تو الان بیمارستان
ته: بخواطر من نکنه تو خواب رفتم کشتمشش
کوک: نمیدونم والا برو ببین چیشده خبر بده
ته::اوففف بلشه
تهیونگ براش همچین کاری شکهوکننده بود حتی برای خود جیا
ولی جونگ کوک شاخاش پیدا بود
تهیونگ و جیا ب چاشی شکه هم خیرخ بودن از اون وضعیت در نمیومدن
که جونگکوک از کمر جیا گرفتو کشیدش بیرون ولی دستشو از رو کمرش بر نداشت
کوک تو صورت جیا با فشار گفت
کوک: داری چه غلطی میکینیی
جیا: دست خودم نبود ی دفعه شد اصلا قصد بدی نداشتم( هول
کوک کمر جیارو بیشتر فشار داد
کوک: که این طوررر
تهونگ پاشدو رو ب روی کوک ک جیا قرار گرفت دست جیا رو گفتو کشید بیرون از بقل جونگ کوک
ته: دستتو از رو کمرش بردار
کوک: مشکلش چیه؟
ته: اینکه حدو مرز گزاشتیم یادتع؟
وقتی این حرفو زد جونگ کوک دستشو برداشت
تهیونگ : توام اروم باشس استرس همچیو بد تر میکنه
جیا سری اون مکا نو ترک کردو رفت اتاقشش
گوشی کوک زنگ خورد
کوک: ها
_:...
کوک: خب؟
_:....
کوک: اوکی میگم بیاد
گوشیو قط کرد
کوک: تهیونگ لونا
ته: لونا چی
کوک: میگه بخواطر تو الان بیمارستان
ته: بخواطر من نکنه تو خواب رفتم کشتمشش
کوک: نمیدونم والا برو ببین چیشده خبر بده
ته::اوففف بلشه
۱۶.۳k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.