+جانِ ددی
+جانِ ددی
بلند شدمو رفتم پشتشو گردنشو نوازش کردم
=امشب حوصله ندارم فردا شب اینجوری بیبی ناراحت میشه ها میدونی اگه حوصله نداشته باشم نمیچسبه
+قول دادیااا
=چرا که نه
گردنشو بوسیدم
از آدمای لوس بدم میاد حالا منم مجبور شدم چیکار کنم
هنوز بدنم درد میکنه
خوابیدم فردا که بیدار شدم رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم
دلم برای آلیا تنگ شده
داشتم با جان صبحونه درست میکردم
جان.آبجی گرفته ای
=آاا و واقعا
جان.چیشده
=هیچی
جان.حالا ک میگی باشه
آنیا.ات حالت چتوره دیروز خیلی بد بودی
=عالی
جان.چرا اون اتفاق افتاد ببینم ارباب باهات کاری کرده
=راستش
پشتمو نگاه کردم ببینم کسی نیست
=آره
جان،آنیا.چیییییی
آنیا.دختر ب این خوشگلی آخههه
=آنیا تو چندسالته
آنیا.15
چرا آخه من باید از همتون بزرگتر باشم
یهو صدای زنگ در اومد آجوما درو باز کرد صدای آشنایی بود
آجوما.ات باهات کار دارن
رفتم بیرون که آلیارو دیدم دوید سمتمو بغلم کرد منم بغلش کردم
=آلیااا
بلند شدمو رفتم پشتشو گردنشو نوازش کردم
=امشب حوصله ندارم فردا شب اینجوری بیبی ناراحت میشه ها میدونی اگه حوصله نداشته باشم نمیچسبه
+قول دادیااا
=چرا که نه
گردنشو بوسیدم
از آدمای لوس بدم میاد حالا منم مجبور شدم چیکار کنم
هنوز بدنم درد میکنه
خوابیدم فردا که بیدار شدم رفتم دستشویی و کارای لازمو انجام دادم
دلم برای آلیا تنگ شده
داشتم با جان صبحونه درست میکردم
جان.آبجی گرفته ای
=آاا و واقعا
جان.چیشده
=هیچی
جان.حالا ک میگی باشه
آنیا.ات حالت چتوره دیروز خیلی بد بودی
=عالی
جان.چرا اون اتفاق افتاد ببینم ارباب باهات کاری کرده
=راستش
پشتمو نگاه کردم ببینم کسی نیست
=آره
جان،آنیا.چیییییی
آنیا.دختر ب این خوشگلی آخههه
=آنیا تو چندسالته
آنیا.15
چرا آخه من باید از همتون بزرگتر باشم
یهو صدای زنگ در اومد آجوما درو باز کرد صدای آشنایی بود
آجوما.ات باهات کار دارن
رفتم بیرون که آلیارو دیدم دوید سمتمو بغلم کرد منم بغلش کردم
=آلیااا
۲.۳k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.