اسم رمان:عشق ممنوعه
اسم رمان:عشق ممنوعه
پارت جدید عشقاااا🐳❄️
پارت۵۵
که یهو برعکسم کرد و حالا اون بود ک روم خیمه زده بود گفت:مطمئنی از کارت ،گفتم:ارع خیلی مطمئن، و حالا اون بود ک سرشو نزدیک گردنم آورد لیس زد و نفسای داغشو روی گردنم پخش کرد و دم گوشم پچ زد:اوم مثلن بگی من دیگه نمیخام بسه یا نع نمیخای این حرفارو بگی هوم؟ ،هوف چرا داشت تحریکم میکرد گفتم:نع نمیخام بگم ک بسه ،دوبارع دم گوشم پچ زد :اوم بخایم نمیتونی بگی جوجه س*ک*سی من ت فقد باید به هر چی ک من میگم گوش کنی هوم مگه نه بیبی من ،مثل کوره داغ بودم لعنتی ه*شر*ی شدم بس عین خودش گفتم:اوم یس ددی هرچی ک ددیم بگه ،حالا معلوم شده بود اونم تحریک شده وحشیانه گردنمو لیس زد و مک زد مطمئنم بعدا کبود میشه بعد اومد سمت لبا*م و لبا*مو میک زد وحشیانه این کاراشو میکرد منم ک عاشق س*ک*س خش*ن اوف بعد رفت سمت سی*نه هام بند سو*تی*نمو باز کرد و سی*نه هامو دستش گرفتو لی*س زد ک گفتم اه این کار باعث شد جری تر بشه بس رفت سمت شو*ر*تمو و درش آورد لای پام*و لیس زد ک گفتم:آخ ،ک ک*ی*ر شو دراورد و گذاشت توم و تند تند ت*لمب*ه زد و دم گوشم حرفای س*ک*سی زد گفتم:عا*ه یس د*دی او*ففف ،ک بعد ب خودم لرزیدم و اونم همینطور دراز کشید ت وان منم بغلش گرفت گفت:اوم بیبی خودمی ،بی حال بودم بس یهو چشام بسته شد و خوابم برد....
چشامو باز کردم دیدم رو تختم ل*خت بغل جونکوک اونم لخ*ت بود بدن خوشگلشو دید زدم انگشتمو هی میکشیدم رو سینه ش گفت:کوچولو نکنه باز دلت میخاد بخورمت گفتم:اوممممم ،گفت:خوشگلکم یکم بخاب ،و بعد موهامو ناز کرد ک دوباره بخاب رفتم....
پارت جدید عشقاااا🐳❄️
پارت۵۵
که یهو برعکسم کرد و حالا اون بود ک روم خیمه زده بود گفت:مطمئنی از کارت ،گفتم:ارع خیلی مطمئن، و حالا اون بود ک سرشو نزدیک گردنم آورد لیس زد و نفسای داغشو روی گردنم پخش کرد و دم گوشم پچ زد:اوم مثلن بگی من دیگه نمیخام بسه یا نع نمیخای این حرفارو بگی هوم؟ ،هوف چرا داشت تحریکم میکرد گفتم:نع نمیخام بگم ک بسه ،دوبارع دم گوشم پچ زد :اوم بخایم نمیتونی بگی جوجه س*ک*سی من ت فقد باید به هر چی ک من میگم گوش کنی هوم مگه نه بیبی من ،مثل کوره داغ بودم لعنتی ه*شر*ی شدم بس عین خودش گفتم:اوم یس ددی هرچی ک ددیم بگه ،حالا معلوم شده بود اونم تحریک شده وحشیانه گردنمو لیس زد و مک زد مطمئنم بعدا کبود میشه بعد اومد سمت لبا*م و لبا*مو میک زد وحشیانه این کاراشو میکرد منم ک عاشق س*ک*س خش*ن اوف بعد رفت سمت سی*نه هام بند سو*تی*نمو باز کرد و سی*نه هامو دستش گرفتو لی*س زد ک گفتم اه این کار باعث شد جری تر بشه بس رفت سمت شو*ر*تمو و درش آورد لای پام*و لیس زد ک گفتم:آخ ،ک ک*ی*ر شو دراورد و گذاشت توم و تند تند ت*لمب*ه زد و دم گوشم حرفای س*ک*سی زد گفتم:عا*ه یس د*دی او*ففف ،ک بعد ب خودم لرزیدم و اونم همینطور دراز کشید ت وان منم بغلش گرفت گفت:اوم بیبی خودمی ،بی حال بودم بس یهو چشام بسته شد و خوابم برد....
چشامو باز کردم دیدم رو تختم ل*خت بغل جونکوک اونم لخ*ت بود بدن خوشگلشو دید زدم انگشتمو هی میکشیدم رو سینه ش گفت:کوچولو نکنه باز دلت میخاد بخورمت گفتم:اوممممم ،گفت:خوشگلکم یکم بخاب ،و بعد موهامو ناز کرد ک دوباره بخاب رفتم....
۹.۸k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.