عشقه دردسرساز p³⁷
عشقه دردسرساز p³⁷
فلیکس.
دیگه داشتم دیوونه میشدم رفتم چاقو رو برداشتم برگشتم سمتشون چان: اون چیه دستت؟ @چاقو تا حالا ندیدی؟ چان: دیدم ولی چرا دستته @اگه نرین بیرون مجبورم میکنین کار دس خودم بدم لینو: غلط اضافی نخور @برین دیگه اه چان: باش ما میریم تو هم اونو بزار سرجاش و بعد گفتن این جمله رفتن یه نفس عمیق کشیدم و رو مبل نشستم و اجازه دادم اشکام سرازیر بشن از ته دلم داشتم گریه میکردم که زنگ خونه به صدا دراومد اشکامو با دستم پاک کردم و رفتم در رو باز کردم چان بود چان: فلیکس؟ @هان؟ چان: میشه حرف بزنیم؟ @نه چان: لطفا @باش بیا تو چان: مرسی رو مبل نشستیم @بقیه کجان؟ چان: لینو و هان رو میگی؟ سرمو به نشونه اره تکون دادم چان: تو ماشینن @اوک خب کارتو بگو چان: کاری ندارم فقط میخوام بپرسم چیشدع؟ @چیزی نشده چان: ببین من اومدم تا با هم حرف بزنیم نه میخوام برگردونمت نه چیز دیگه خب حالا بهم بگو اون چیزی که اذیتت میکنه چیه؟؟ @نمی دونم کدومشو بگم کدومش بیشتر درد داره واقعا نمیدونم فقط میدونم که خستم حوصله هیچیو ندارم هرشب آرزوی مرگمو میکنم هر روز که از خواب بیدار میشم با خودم میگم چرا هنوز زندم؟ هدفی ندارم اون از اضطراب اجتماعیم اونم از سرطانم اون از جیهون واقعا نمیدونم چیکار کنم فقط یه خواب همیشگی نیاز دارم بعد تموم کردن جملم به چان نگاه کردم دیدم داره گریه میکنه یه لبخند زدم و رفتم بغلش کردم و بعد ازش جدا شدم چان: حالا چرا اومدی اینجا؟ @ اومدم اینجا تا اخرای عمرم رو اینجا سپری کنم... چان: یااا این چه حرفیه میزنی؟ @وضع سرطانم وخیمه کاریش نمیشه کرد چان: چه سرطانیه؟ @خون چان زنگ زد به بقیه و یه دقیقه بعد دوتاشونم اومدن
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
فلیکس.
دیگه داشتم دیوونه میشدم رفتم چاقو رو برداشتم برگشتم سمتشون چان: اون چیه دستت؟ @چاقو تا حالا ندیدی؟ چان: دیدم ولی چرا دستته @اگه نرین بیرون مجبورم میکنین کار دس خودم بدم لینو: غلط اضافی نخور @برین دیگه اه چان: باش ما میریم تو هم اونو بزار سرجاش و بعد گفتن این جمله رفتن یه نفس عمیق کشیدم و رو مبل نشستم و اجازه دادم اشکام سرازیر بشن از ته دلم داشتم گریه میکردم که زنگ خونه به صدا دراومد اشکامو با دستم پاک کردم و رفتم در رو باز کردم چان بود چان: فلیکس؟ @هان؟ چان: میشه حرف بزنیم؟ @نه چان: لطفا @باش بیا تو چان: مرسی رو مبل نشستیم @بقیه کجان؟ چان: لینو و هان رو میگی؟ سرمو به نشونه اره تکون دادم چان: تو ماشینن @اوک خب کارتو بگو چان: کاری ندارم فقط میخوام بپرسم چیشدع؟ @چیزی نشده چان: ببین من اومدم تا با هم حرف بزنیم نه میخوام برگردونمت نه چیز دیگه خب حالا بهم بگو اون چیزی که اذیتت میکنه چیه؟؟ @نمی دونم کدومشو بگم کدومش بیشتر درد داره واقعا نمیدونم فقط میدونم که خستم حوصله هیچیو ندارم هرشب آرزوی مرگمو میکنم هر روز که از خواب بیدار میشم با خودم میگم چرا هنوز زندم؟ هدفی ندارم اون از اضطراب اجتماعیم اونم از سرطانم اون از جیهون واقعا نمیدونم چیکار کنم فقط یه خواب همیشگی نیاز دارم بعد تموم کردن جملم به چان نگاه کردم دیدم داره گریه میکنه یه لبخند زدم و رفتم بغلش کردم و بعد ازش جدا شدم چان: حالا چرا اومدی اینجا؟ @ اومدم اینجا تا اخرای عمرم رو اینجا سپری کنم... چان: یااا این چه حرفیه میزنی؟ @وضع سرطانم وخیمه کاریش نمیشه کرد چان: چه سرطانیه؟ @خون چان زنگ زد به بقیه و یه دقیقه بعد دوتاشونم اومدن
#فیک استری کیدز
#فیک اسکیز
۲.۶k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.