my heart
part ¹¹
ات:اونو که میتونم از ساختمون بپرم بمیرم "سرد"
جینا:برو بخواب یک ساعت دیگه بلند شو امروز نرفتی دانشگاه شاید باکیت شده
کوک:تعطیل بود و فردا هم تعطیله
جیمین:زمان ما اینجور نبود الان چرا تعطیله
کوک:چون من استادم گسستگیم میاد برم"سرد"
ات:جوری زمان ما زمان ما نکن که انگار از زمان حمله چین به کره ای
یونا:وایسا چسب زخمت بدم
ات:لازم نیست شب خوش"انگشتشو کرد تو دهنش دور دستشم باند بست"
یونگی:الان چش شد این داشت تو اتاق از قهقهه میمرد
یونا:دوهی تو چت شده
دوهی:به لطف بعضیا اولین خنده دوست عزیزمو از دست دادم انتظار داری خوشحال باشم"داد"
یونا:چت شد"افتاد تو بغل یونگی-منظورش دوهی بود"
کوک:اب ریختن رو منم کار خوبی نیست جئون دوهی
دوهی:بیا رو من اب بریز من بهش گفتم
"۳۰ دقیقه بعد"
کوک:خب اب ریختن روت تمام شد "پوزخند"
یونا:تو داداششی چرا اینکارو کردی
کوک:هنوز تمام نشده پرتش کنین تو استخر"سرد"
دوهی:اشکال نداره یونا و جینا اون سنگدله با منم منو بیش خوب بود که الان نیست"خنده فیک"
جینا:به جای اون منو بندازین تو اب
جیمین:جینا بیا عقب اون باید تنبیه بشه
یونا:تو دست منو ول کن حداقل بجای کسی که کوچیک تر از خودمه تنبیه میشم "داره به یونگی میگه"
یونگی:خودتو وارد داستان نکن
کوک:بندازینش
ات:یوهو دوهی"پوزخنده-خودشو انداخت تو اب"
دوهی:سلام ات جون جونی"خنده-در حال پرت شدن"
جینا:ات تو از کی اونور استخری
ات:از زمانی که تصمیم گرفتم برم بخوابم"افتاد تو استخر"
دوهی:دیونه"خنده"
کوک:این دستش زخم نبود
ات!من داشته باشم بمیرمم با دوهی میمیرم "سرد"
دوهی:بیا بریم از اب بیرون
ات:باشه
"تو خونه"
ات:دونی بیا یکی از هودیامو بدم بهت
دوهی:اوک
"جینا-ادمین=دوهی یه هودی کاراملی با یه شلوار کارگو کاراملی پوشید که هودیش تا رونشن بود و کاملا اندازش بود اتم یه هودی مشکی که تا زانوش بود پوشید به همراه کارگو مشکی "
کوک:شما دوتا همین الان غم نداشتین
دوهی:اتی بای بای کیم تهیونگ بیا منو ببر خونمون
یونا: باییییییییییییییییییی
جینا:دیگه کار بدی نکنی چاگی بیا بریم
"همه رفتن"
ات:تو چرا دوهی رو خیس کردی"سرد"
کوک:اون دیگه با من نسبتی نداره و به تو چه"سرد"
ات:اگر با تو نسبتی نداره اذیتش نکن"داد"
کوک:بهت چی گفتم اینجا خونه منه......سر من داد نزن"اول اروم گفت ولی بعد عربده کشید"
"صبح فردا"
کوک:صبح بخیر اجوما اون بی عقل کجا هست
اجوما:صبح وسایلشو برداشت رفت خونه کسی گفت شما با اون نفر دیگه نسبتی ندارین
کوک:به چپم
"خونه دوهی"
ات:سلامممممممم وسایلمو کجا بزارم دودو
دوهی:صبحت بخیر ات بزار تو اتاق من بهت قول میدم شب میاد من و تهیونگ و خانواده ها داریم میریم اونجا"خنده"
ات:من دیگه با اون نسبتی ندارم و اینجوری بگم نمیخواهم ازدواج کنم
دوهی:لایک💫
ات:اونو که میتونم از ساختمون بپرم بمیرم "سرد"
جینا:برو بخواب یک ساعت دیگه بلند شو امروز نرفتی دانشگاه شاید باکیت شده
کوک:تعطیل بود و فردا هم تعطیله
جیمین:زمان ما اینجور نبود الان چرا تعطیله
کوک:چون من استادم گسستگیم میاد برم"سرد"
ات:جوری زمان ما زمان ما نکن که انگار از زمان حمله چین به کره ای
یونا:وایسا چسب زخمت بدم
ات:لازم نیست شب خوش"انگشتشو کرد تو دهنش دور دستشم باند بست"
یونگی:الان چش شد این داشت تو اتاق از قهقهه میمرد
یونا:دوهی تو چت شده
دوهی:به لطف بعضیا اولین خنده دوست عزیزمو از دست دادم انتظار داری خوشحال باشم"داد"
یونا:چت شد"افتاد تو بغل یونگی-منظورش دوهی بود"
کوک:اب ریختن رو منم کار خوبی نیست جئون دوهی
دوهی:بیا رو من اب بریز من بهش گفتم
"۳۰ دقیقه بعد"
کوک:خب اب ریختن روت تمام شد "پوزخند"
یونا:تو داداششی چرا اینکارو کردی
کوک:هنوز تمام نشده پرتش کنین تو استخر"سرد"
دوهی:اشکال نداره یونا و جینا اون سنگدله با منم منو بیش خوب بود که الان نیست"خنده فیک"
جینا:به جای اون منو بندازین تو اب
جیمین:جینا بیا عقب اون باید تنبیه بشه
یونا:تو دست منو ول کن حداقل بجای کسی که کوچیک تر از خودمه تنبیه میشم "داره به یونگی میگه"
یونگی:خودتو وارد داستان نکن
کوک:بندازینش
ات:یوهو دوهی"پوزخنده-خودشو انداخت تو اب"
دوهی:سلام ات جون جونی"خنده-در حال پرت شدن"
جینا:ات تو از کی اونور استخری
ات:از زمانی که تصمیم گرفتم برم بخوابم"افتاد تو استخر"
دوهی:دیونه"خنده"
کوک:این دستش زخم نبود
ات!من داشته باشم بمیرمم با دوهی میمیرم "سرد"
دوهی:بیا بریم از اب بیرون
ات:باشه
"تو خونه"
ات:دونی بیا یکی از هودیامو بدم بهت
دوهی:اوک
"جینا-ادمین=دوهی یه هودی کاراملی با یه شلوار کارگو کاراملی پوشید که هودیش تا رونشن بود و کاملا اندازش بود اتم یه هودی مشکی که تا زانوش بود پوشید به همراه کارگو مشکی "
کوک:شما دوتا همین الان غم نداشتین
دوهی:اتی بای بای کیم تهیونگ بیا منو ببر خونمون
یونا: باییییییییییییییییییی
جینا:دیگه کار بدی نکنی چاگی بیا بریم
"همه رفتن"
ات:تو چرا دوهی رو خیس کردی"سرد"
کوک:اون دیگه با من نسبتی نداره و به تو چه"سرد"
ات:اگر با تو نسبتی نداره اذیتش نکن"داد"
کوک:بهت چی گفتم اینجا خونه منه......سر من داد نزن"اول اروم گفت ولی بعد عربده کشید"
"صبح فردا"
کوک:صبح بخیر اجوما اون بی عقل کجا هست
اجوما:صبح وسایلشو برداشت رفت خونه کسی گفت شما با اون نفر دیگه نسبتی ندارین
کوک:به چپم
"خونه دوهی"
ات:سلامممممممم وسایلمو کجا بزارم دودو
دوهی:صبحت بخیر ات بزار تو اتاق من بهت قول میدم شب میاد من و تهیونگ و خانواده ها داریم میریم اونجا"خنده"
ات:من دیگه با اون نسبتی ندارم و اینجوری بگم نمیخواهم ازدواج کنم
دوهی:لایک💫
۱.۹k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.