پارت دو🥀🔗⛓️
پارت دو🥀🔗⛓️
که آن مرد وارد اتاق شد و غرید:
هه... تورو بخاطر اون زنی*که نگه داشته بودم .. تو حالا به درد من نمیخوری ..
بعد دست من را گرفت و کشان کشان به سمت وانت درب و داغونش برد و مرا داخل پرت کرد
.....
نمیدانم چقدر گذشته بود که یکدفعه مو هایم را کشاند و به داخل یک خرابه برد ...
با دیدن داخل آن خرابه چشم هایم گشاد شد
آن جا شبیه یک قمار خانه بود ... چون دختر ها با بدن های ل*ت آن جا ایستاده بودند و مرد های جوان و پیر با ل*ت به انها نگاه می کردند
.......
محمد مرا به داخل یک اتاق پرت کرد.. و به از چند لحظه...
که آن مرد وارد اتاق شد و غرید:
هه... تورو بخاطر اون زنی*که نگه داشته بودم .. تو حالا به درد من نمیخوری ..
بعد دست من را گرفت و کشان کشان به سمت وانت درب و داغونش برد و مرا داخل پرت کرد
.....
نمیدانم چقدر گذشته بود که یکدفعه مو هایم را کشاند و به داخل یک خرابه برد ...
با دیدن داخل آن خرابه چشم هایم گشاد شد
آن جا شبیه یک قمار خانه بود ... چون دختر ها با بدن های ل*ت آن جا ایستاده بودند و مرد های جوان و پیر با ل*ت به انها نگاه می کردند
.......
محمد مرا به داخل یک اتاق پرت کرد.. و به از چند لحظه...
۹۲۵
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.