اسم فیک:هم کلاسی؟یا یه عشق خطرناک؟
اسم فیک:هم کلاسی؟یا یه عشق خطرناک؟
رفتم تو اتاقم جای گرمو نرمی بودو سریع رفتم خوابیدم و هم زمان که خواب بودم درحال گریه کردن بودم و صبح با صدای نازکی بیدار شدم دیدم یه زن جوون مهربون داره صدام میزنه و یهو تهیونگ میاد
تهیونگ:ا/ت این اجی هست اگه کاری داشتی یا گشنگت بود بهش بگو و شب منو تو یه جا دعوتیم پس خوب استراحت کن و بیا پایین برای صبحانه
ا/ت: اوکی
رفتم پایین روی میز نشستم و اجی صبحانه رو اوردو منو تهیونگو جیمین شروع به خوردن کردیم داشتم فکر میکردم که جونگ کوک کجاست ولی خجالت میکشیدم که بپرسم
جیمین:ا/ت مشکلی هست؟
یهو جا خوردم جیمین اینو گفت
ا/ت:نه چیزی نیست
یکم فکر کردم گفتم از جیمین بپرسم که جونگ کوک کجاست چون جیمین خیلی مهربون بود
ا/ت:امممم جیمین میگم جونگ کوک کجاست؟
جیمین:اگر خودم میدونستم که کلام تو هوا بود🤣
تهیونگ:یه کاری داشته و ا/ت یادت نره خوب استراحت کنی
ا/ت:باشه من سیر شدم ولی کی گوشیمو بهم میدی حداقل به یونا یه پیام بدم دلم براش تنگ شده
تهیونگ:میتونی از گوشی من پیام بدی
ا/ت:نظرم عوض شد نمیخوام پیام بدم
تهیونگ:باشه
رفتم تو اتاقم و شروع کردم به گریه کردن یه یهو یکی در زد
ا/ ت:بیا تو
جیمین بود
جیمین:ا/ت بیا اینم گوشیت ولی به ته نگو که من بهت دادمش میتونی به دوستت پیام بدی
خیلی خوشحال شدمو جیمینو محکم بغل کردمو ازش تشکر کردم
جیمین از اتاقم رفتو منم به یونا گفتم ماجرا رو و بعد گوشیرو به جیمین پس دادم
رفتم دوش گرفتمو اومدم بیرون دیدم شب شده
تهیونگ:ا/ت اماده شو
رفتم لباسمو پوشیدم(اسلاید ۲)
تهیونگ اومد تو اتاقمو
تهیونگ:قشنگ شدی
تهیونگ خودشم رفت لباسشو پوشید(اسلاید اخر)
باهم رفتیم به پارتی و کلی رقصیدیم و من یه پسر خیلییییی کراش دیدم و فکر کنم روش کراش زدم
*اسم اون پسر سونگ کانگ بود*
سونگ کانگ اومد طرفم و زربان قلبم خیلی رفت بالا
سونگ کانگ:مایل به رقص باهم دیگه؟
ا/ت:اره چرا که نه
ولی از اون ور از تهیونگ ترسیده بودم ولی نمیتونستم رد کنم
تهیونگ روی صندلی نشسته بودو با تمام اعصبانیت منو سون کانگو نگاه میکرد و خیلی ترسیده بودم ولی خیلی داشت خوش میگذرشت و بعد چند تا رقص با سونگ کانگ پارتی تموم شد و از سونگ کانگ خدافظی کردم ولی قبلش شمارمو بهش دادم و رفتم کیفمو بگیرم که تهیونگ دم گوشم گفت...
تهیونگ: ا/ت با پسرا دیگه خوش میگذره؟
جوابشو ندادم
و دوباره دم گوشم گفت
تهیونگ:شب سختی رو برای خودت ساختی بریم خونه ببینم جرئت داری دوباره با پسرای دیگه برقصی اونم با این لباس
اینم از پارت ۳ چطور بود؟
برای قسمت اسمات که میشه پارت ۴ بهتون میگم کی بیاین پی*الان نیاین بهتون میگم کی بیاین*
رفتم تو اتاقم جای گرمو نرمی بودو سریع رفتم خوابیدم و هم زمان که خواب بودم درحال گریه کردن بودم و صبح با صدای نازکی بیدار شدم دیدم یه زن جوون مهربون داره صدام میزنه و یهو تهیونگ میاد
تهیونگ:ا/ت این اجی هست اگه کاری داشتی یا گشنگت بود بهش بگو و شب منو تو یه جا دعوتیم پس خوب استراحت کن و بیا پایین برای صبحانه
ا/ت: اوکی
رفتم پایین روی میز نشستم و اجی صبحانه رو اوردو منو تهیونگو جیمین شروع به خوردن کردیم داشتم فکر میکردم که جونگ کوک کجاست ولی خجالت میکشیدم که بپرسم
جیمین:ا/ت مشکلی هست؟
یهو جا خوردم جیمین اینو گفت
ا/ت:نه چیزی نیست
یکم فکر کردم گفتم از جیمین بپرسم که جونگ کوک کجاست چون جیمین خیلی مهربون بود
ا/ت:امممم جیمین میگم جونگ کوک کجاست؟
جیمین:اگر خودم میدونستم که کلام تو هوا بود🤣
تهیونگ:یه کاری داشته و ا/ت یادت نره خوب استراحت کنی
ا/ت:باشه من سیر شدم ولی کی گوشیمو بهم میدی حداقل به یونا یه پیام بدم دلم براش تنگ شده
تهیونگ:میتونی از گوشی من پیام بدی
ا/ت:نظرم عوض شد نمیخوام پیام بدم
تهیونگ:باشه
رفتم تو اتاقم و شروع کردم به گریه کردن یه یهو یکی در زد
ا/ ت:بیا تو
جیمین بود
جیمین:ا/ت بیا اینم گوشیت ولی به ته نگو که من بهت دادمش میتونی به دوستت پیام بدی
خیلی خوشحال شدمو جیمینو محکم بغل کردمو ازش تشکر کردم
جیمین از اتاقم رفتو منم به یونا گفتم ماجرا رو و بعد گوشیرو به جیمین پس دادم
رفتم دوش گرفتمو اومدم بیرون دیدم شب شده
تهیونگ:ا/ت اماده شو
رفتم لباسمو پوشیدم(اسلاید ۲)
تهیونگ اومد تو اتاقمو
تهیونگ:قشنگ شدی
تهیونگ خودشم رفت لباسشو پوشید(اسلاید اخر)
باهم رفتیم به پارتی و کلی رقصیدیم و من یه پسر خیلییییی کراش دیدم و فکر کنم روش کراش زدم
*اسم اون پسر سونگ کانگ بود*
سونگ کانگ اومد طرفم و زربان قلبم خیلی رفت بالا
سونگ کانگ:مایل به رقص باهم دیگه؟
ا/ت:اره چرا که نه
ولی از اون ور از تهیونگ ترسیده بودم ولی نمیتونستم رد کنم
تهیونگ روی صندلی نشسته بودو با تمام اعصبانیت منو سون کانگو نگاه میکرد و خیلی ترسیده بودم ولی خیلی داشت خوش میگذرشت و بعد چند تا رقص با سونگ کانگ پارتی تموم شد و از سونگ کانگ خدافظی کردم ولی قبلش شمارمو بهش دادم و رفتم کیفمو بگیرم که تهیونگ دم گوشم گفت...
تهیونگ: ا/ت با پسرا دیگه خوش میگذره؟
جوابشو ندادم
و دوباره دم گوشم گفت
تهیونگ:شب سختی رو برای خودت ساختی بریم خونه ببینم جرئت داری دوباره با پسرای دیگه برقصی اونم با این لباس
اینم از پارت ۳ چطور بود؟
برای قسمت اسمات که میشه پارت ۴ بهتون میگم کی بیاین پی*الان نیاین بهتون میگم کی بیاین*
۳.۳k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.