شیطان من
#شیطان_من
#پارت4
_من...خب راست من رئیس بزرگ ترین مافیا کره هستم
کوک که فکر میکرد که ته داره شوخی میکنه زد زیره خنده و از خنده زیاد دلش درد گرفت و به ته گفت
+ته تو خیلی با نمکی اگه اینجوریه منم بزرگ ترین مافیا جهانم
ته پوکر به کوک نگاه کرد و کوک از پوکر بودن ته ترسید و ته به کوک گفت
_کجای حرف من الکی بود من چون بهت اعتماد داشتم بهت گفتم
کوک رفت توی شک و بعد از چند ثانیه از شوک در اومد و گفت
+ته این شوخی های مسخره رو تموم کن میدونم میخوای منو بترسونی تا از خونه نمیام بیرون تا این موضوع بخوابه
_نه راست میگم فقط ازت میخوام که به کسی نگی
+میفهمی چی میگی ته دست از شوخی بردار (با داد)
_بهت گفتم آروم باش گفتم نباید کسی بفهمه لطفا آروم حرف بزن (با صدای آروم)
+از کی توی اون مافیا کوفتی کار میکنی
_حداقل یه ۴،۵ سالی میشه
کوک که از ترس نمیدونست چیکار کنه سریع از اونجا دویید و رفت ته افتاد دنبالش که پیداش کنه کوک از ترس اینکه ته بیاد خونه رفت توی خیابون ها الکی دویید و جایی رسید که هیچ ماشینی و هیچ آدمی از اونجا رد نمیشد که یهو یکی از پشت سر کوک گفت
_من متاسفم فقط میخواستم از تو محافظت کنم کوک قرار نیست به تو آسیب برسونم
+چی داری میگی این همه آدم کشتی بعد انتظار داری من باز هم با تو دوست باشم یا انتظار داری بهت بگم وای ته چه خوب که رئیس مافیایی انتظار چی رو داری
_اما....
@Teahjeon
#پارت4
_من...خب راست من رئیس بزرگ ترین مافیا کره هستم
کوک که فکر میکرد که ته داره شوخی میکنه زد زیره خنده و از خنده زیاد دلش درد گرفت و به ته گفت
+ته تو خیلی با نمکی اگه اینجوریه منم بزرگ ترین مافیا جهانم
ته پوکر به کوک نگاه کرد و کوک از پوکر بودن ته ترسید و ته به کوک گفت
_کجای حرف من الکی بود من چون بهت اعتماد داشتم بهت گفتم
کوک رفت توی شک و بعد از چند ثانیه از شوک در اومد و گفت
+ته این شوخی های مسخره رو تموم کن میدونم میخوای منو بترسونی تا از خونه نمیام بیرون تا این موضوع بخوابه
_نه راست میگم فقط ازت میخوام که به کسی نگی
+میفهمی چی میگی ته دست از شوخی بردار (با داد)
_بهت گفتم آروم باش گفتم نباید کسی بفهمه لطفا آروم حرف بزن (با صدای آروم)
+از کی توی اون مافیا کوفتی کار میکنی
_حداقل یه ۴،۵ سالی میشه
کوک که از ترس نمیدونست چیکار کنه سریع از اونجا دویید و رفت ته افتاد دنبالش که پیداش کنه کوک از ترس اینکه ته بیاد خونه رفت توی خیابون ها الکی دویید و جایی رسید که هیچ ماشینی و هیچ آدمی از اونجا رد نمیشد که یهو یکی از پشت سر کوک گفت
_من متاسفم فقط میخواستم از تو محافظت کنم کوک قرار نیست به تو آسیب برسونم
+چی داری میگی این همه آدم کشتی بعد انتظار داری من باز هم با تو دوست باشم یا انتظار داری بهت بگم وای ته چه خوب که رئیس مافیایی انتظار چی رو داری
_اما....
@Teahjeon
۲.۴k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.