سه پارتی✯تهیونگ
سه پارتی✯تهیونگ
وقتی با یه مافیا ازدواج میکنی.....
✐✎✐✎ ✐✎✐✎✐✎✐✎✐
کیفش رو از روی تاقچه مغازه روزنامه فروشی برداشت و چند سکه روی میز گذاشت روزنامه ای برداشت و با کلمه"روز خوش" مغازه رو ترک کرد
به سمت خونه حرکت میکرد که به یه شامپاین فروشی برخورد اون بهت قول داده بود که دیگه نخوره ولی قولش رو شکست
_ا.ت قرار نیست چیزی بفهمه*در ذهنش*
_یه لیوان لطفا
درحالی که به روزنامه ای که همه جای اون عکس بی نقصش چاپ شده بود نگاه میکرد پوکری زد و شروع به نوشیدن کرد.... اون کاملا حرفه ای بود حتی یه تار موش توی صحنه جا نمیموند و بدون به جا گذاشتن سرنخ کوچیکی منطقه رو ترک میکرد
{کلانتری سئول_مبارزه با مافیا_۶:٣٠شب}
انقدر دستش رو محکم روی میز کبوند که نیمه ای از دستش شروع به خونریزی کرد....
پ(مخفف پلیس):" چجوری اون میتونه انقدر حرفه ای باشه؟ بدون اینکه حتی رد کفشش هم روی زمین بمونه کل سکان یه اپارتمان رو بکشه؟ این صحنه مثل یه دژاوو میمونه"
یوری:"خیلی خودت رو درگیر نکن نا سلامتی اون کیم تهیونگ عه"
پ:"خانم پارک یوری چجوری میتونم خونسرد باشم درحالی که بهترین پلیس سئولم و نمیتونم یه مجرم ساده رو دستگیر کنم؟ "
یوری:" مجرم ساده؟ من که فکر نمیکنم بنظرم توی انتخاب جمله هات بیشتر توجه کن"
{٧:٠٠_گانگنام}
تهیونگ:"اون گروه ~شبدر سه برگ~ حتی نمیتونست یه پول رو از بانک بدزده و برای من قلدری میکرد؟ واقعا رو اعصابمن"
ا.ت:"ته بهتر نیست برگریدیم خونه؟ "
تهیونگ:" نه تا از دست اینا خلاص نشم نه"
میشدفهمید که از حرص زیاد درحال فسار دادن اسلحه مشکی با کادر های طلایی رنگش هست
قدم های اروم و سبکش رو به سمت اون پناهگاه برداشت چون افراد نامعلومی از اون گروه درحال حمل مواد مخ.در بودن باید محتاطانه عمل میکرد
☛☛☛☛☛☛☛☛☛☛☛☛
هع تهیونگا؟
وقتی با یه مافیا ازدواج میکنی.....
✐✎✐✎ ✐✎✐✎✐✎✐✎✐
کیفش رو از روی تاقچه مغازه روزنامه فروشی برداشت و چند سکه روی میز گذاشت روزنامه ای برداشت و با کلمه"روز خوش" مغازه رو ترک کرد
به سمت خونه حرکت میکرد که به یه شامپاین فروشی برخورد اون بهت قول داده بود که دیگه نخوره ولی قولش رو شکست
_ا.ت قرار نیست چیزی بفهمه*در ذهنش*
_یه لیوان لطفا
درحالی که به روزنامه ای که همه جای اون عکس بی نقصش چاپ شده بود نگاه میکرد پوکری زد و شروع به نوشیدن کرد.... اون کاملا حرفه ای بود حتی یه تار موش توی صحنه جا نمیموند و بدون به جا گذاشتن سرنخ کوچیکی منطقه رو ترک میکرد
{کلانتری سئول_مبارزه با مافیا_۶:٣٠شب}
انقدر دستش رو محکم روی میز کبوند که نیمه ای از دستش شروع به خونریزی کرد....
پ(مخفف پلیس):" چجوری اون میتونه انقدر حرفه ای باشه؟ بدون اینکه حتی رد کفشش هم روی زمین بمونه کل سکان یه اپارتمان رو بکشه؟ این صحنه مثل یه دژاوو میمونه"
یوری:"خیلی خودت رو درگیر نکن نا سلامتی اون کیم تهیونگ عه"
پ:"خانم پارک یوری چجوری میتونم خونسرد باشم درحالی که بهترین پلیس سئولم و نمیتونم یه مجرم ساده رو دستگیر کنم؟ "
یوری:" مجرم ساده؟ من که فکر نمیکنم بنظرم توی انتخاب جمله هات بیشتر توجه کن"
{٧:٠٠_گانگنام}
تهیونگ:"اون گروه ~شبدر سه برگ~ حتی نمیتونست یه پول رو از بانک بدزده و برای من قلدری میکرد؟ واقعا رو اعصابمن"
ا.ت:"ته بهتر نیست برگریدیم خونه؟ "
تهیونگ:" نه تا از دست اینا خلاص نشم نه"
میشدفهمید که از حرص زیاد درحال فسار دادن اسلحه مشکی با کادر های طلایی رنگش هست
قدم های اروم و سبکش رو به سمت اون پناهگاه برداشت چون افراد نامعلومی از اون گروه درحال حمل مواد مخ.در بودن باید محتاطانه عمل میکرد
☛☛☛☛☛☛☛☛☛☛☛☛
هع تهیونگا؟
۳.۳k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.