عملیات هک کردن عشق موفق آمیز بود!
عملیات هک کردن عشق موفق آمیز بود!
پارت3:
داشتم سکته مییکردمم
جونگکوک ویو:
ششش یعنی چییی
چطوری نبردممم؟
از ماشین پیاده شدم
دختره ی.....
چقد این دختره کیوت و خوشگلهه پشمام تا حالا همچین دختری و ندیدمم
خیلی بامزس
........
نه کوک داری چرت و پرت میگی قطعا اونم مثل ملیسا(آشنا میشین باهاش بعدا)یه هرزه و خیانتکاره
بدک نیست باهاش آشنا شم
رفتم سمتش و گفتم :افتخار آشنایی با این بانوی زیبا و دارم؟؟
انگار که تو شک باشه و یهو حواسش اومده باشه سر جاش گفت:ب بله؟
اها سلام خوشبختم ا.ت هستم.
جونگکوک:او منم جونگکوک هستم
عجیبه تاحالا کسی از من نبرده ولی شما؟
لنا:اون فوق العادس و باید خوش شانس باشی که باهاش آشنا میشی(لنا نمیدونه این جونگکوکه چون عکسشو ندیده)
ا.ت رفت یه چیزی در گوش اون دختره گفت و دختره یه بار دیگه نگام کرد.
کلا هر دوشون عیجیبن اهه(بچم و به شَک انداختین ایش)
که یهو ا.ت اومد سمتم و گفت:من و دوستم کمی کار داریم اگه کاری ندارین من برم.
هوم بد نیست شمارشو داشته باشم،اینجوری میتونم به جیمین هیونگ بگم از رو شمارشو دختره و هک کنه بفهمم کیه..
جونگکوک:عام نه کاری ندارم ولی این شماره ی منه هر وقت رسیدین خونه پیام بدین منتظرم،شاید واسه مسابقه های بیشتر باهم بخوایم حرف بزنیم.(لبخند خرگوشی)
ا.ت:عا ب.بله ممنون(با لبخند ضایع و کیوت)
جونگکوک:پس منتظرم بای
ا.ت:"سر تکون داد"
یکم با لکنت حرف میزد ولی لعنتی خیلی کیوت بودد
اه نه جونگکوک نه نه نباید دلت با اینا نرم بشه
این فقط و فقط یه دختره معمولی عه و مثل ملیساس
نویسنده ویو:
ا.ت کلی استرس داشت ولی با رفتاری که از جونگکوک دیده بود یکم دلش نرم شده بود.باید ببینیم چی میشه؟در آینده اتفاقی میوفته؟جونگکوک با ا.ت بازی میکنه؟آینده فقط بستگی به ما داره.به کارهایی که میکنیم.
آینده این داستان هم به ا.ت و جونگکوک بستگی داره.
ا.ت ویو:
لنا چون امشب مهمون داشت نمیتونست منو ببره خونش پس منم مزاحم نشدم ومنو رسوند خونه و خودش رفت.
حدودا ساعت ۷:۳۰ شب بود.
رفتم و لباسم و عوض کردم و به گوشیم سر زدم.
به جونگکوک پیام دادم که رسیدم
ولی از حق نگذریم یکم کیوت نبودد؟؟
و بعدش یهو.....
باهمکاریلیا
شرایط۸لایک
۸کامنت
پارت3:
داشتم سکته مییکردمم
جونگکوک ویو:
ششش یعنی چییی
چطوری نبردممم؟
از ماشین پیاده شدم
دختره ی.....
چقد این دختره کیوت و خوشگلهه پشمام تا حالا همچین دختری و ندیدمم
خیلی بامزس
........
نه کوک داری چرت و پرت میگی قطعا اونم مثل ملیسا(آشنا میشین باهاش بعدا)یه هرزه و خیانتکاره
بدک نیست باهاش آشنا شم
رفتم سمتش و گفتم :افتخار آشنایی با این بانوی زیبا و دارم؟؟
انگار که تو شک باشه و یهو حواسش اومده باشه سر جاش گفت:ب بله؟
اها سلام خوشبختم ا.ت هستم.
جونگکوک:او منم جونگکوک هستم
عجیبه تاحالا کسی از من نبرده ولی شما؟
لنا:اون فوق العادس و باید خوش شانس باشی که باهاش آشنا میشی(لنا نمیدونه این جونگکوکه چون عکسشو ندیده)
ا.ت رفت یه چیزی در گوش اون دختره گفت و دختره یه بار دیگه نگام کرد.
کلا هر دوشون عیجیبن اهه(بچم و به شَک انداختین ایش)
که یهو ا.ت اومد سمتم و گفت:من و دوستم کمی کار داریم اگه کاری ندارین من برم.
هوم بد نیست شمارشو داشته باشم،اینجوری میتونم به جیمین هیونگ بگم از رو شمارشو دختره و هک کنه بفهمم کیه..
جونگکوک:عام نه کاری ندارم ولی این شماره ی منه هر وقت رسیدین خونه پیام بدین منتظرم،شاید واسه مسابقه های بیشتر باهم بخوایم حرف بزنیم.(لبخند خرگوشی)
ا.ت:عا ب.بله ممنون(با لبخند ضایع و کیوت)
جونگکوک:پس منتظرم بای
ا.ت:"سر تکون داد"
یکم با لکنت حرف میزد ولی لعنتی خیلی کیوت بودد
اه نه جونگکوک نه نه نباید دلت با اینا نرم بشه
این فقط و فقط یه دختره معمولی عه و مثل ملیساس
نویسنده ویو:
ا.ت کلی استرس داشت ولی با رفتاری که از جونگکوک دیده بود یکم دلش نرم شده بود.باید ببینیم چی میشه؟در آینده اتفاقی میوفته؟جونگکوک با ا.ت بازی میکنه؟آینده فقط بستگی به ما داره.به کارهایی که میکنیم.
آینده این داستان هم به ا.ت و جونگکوک بستگی داره.
ا.ت ویو:
لنا چون امشب مهمون داشت نمیتونست منو ببره خونش پس منم مزاحم نشدم ومنو رسوند خونه و خودش رفت.
حدودا ساعت ۷:۳۰ شب بود.
رفتم و لباسم و عوض کردم و به گوشیم سر زدم.
به جونگکوک پیام دادم که رسیدم
ولی از حق نگذریم یکم کیوت نبودد؟؟
و بعدش یهو.....
باهمکاریلیا
شرایط۸لایک
۸کامنت
۱.۰k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.