خوناشام اینم بخاطر اینکه چند روز نبودم
تهیونگ دورش پر از خون بود خیلی نگرانش بودم سریع بردنش اتاق عمل ا٫ت هوشیار شده بود و داشت استراحت میکرد
من رفتم پیش ا٫ت و گفتم حالت خوبه
ا٫ت گفت تو دیگه کی هستی
کوک گفت :من برادر تهیونگ هستم کوک
ا٫ت گفت :تهیونگ کجاست؟ بگو بیاد
کوک :ت . ت. تهیونگ یکی بهش چاقو زده و الان تو بخش عمل هستش (اسمشو نمیدونم 😂)
ا٫ت:و.و.واقعا تو میدونی چرا یهو پرید روم
کوک:اون خوناشام شده بود بهت که گفت
ا٫ت:امممم اره
کوک:ببین دکترت گفت باید استراحت کنی پس من میرم باشه کاری داشتید صدام بزن
ا٫ت:باشه فقط کوک تهیونگ زنده میمونه
کوک:نمیدونم (باحالت ناراحت)
ا٫ت:😣باشه
ویو کوک
بعد از چند ساعت بلخره دکتر تهیونگ اومد و گفتم :اقای دکتر حالش خوبه
دکتر گفت:متاسفام ولی اقای تهیونگ 4دقیقه بیشتر زنده نیست
کوک:چ.چ.چ.چی نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
دکتر :لطفا اروم باشید
کوک :داداشم داره میمیره بعد تو میگی من اروم باشم میخام داداشمو برای اخرین بار ببینم
دکتر :باشه
کوک رفت پیش تهیونگ
تهیونگ :داداشی
کوک:جانم
تهیونگ :مراقب ا٫ت باش
کوک:مثل بچم ازش مراقبت می کنم بهت قول میدم
تهیونگ:افرین داداش خوشگلم
تهیونگ :میشه اهنگ still with you رو برام بخونی
کوک:ا.ا.ارع حتما
날 스치는 그대의 옅은 그 목소리 내 이름을 한 번만 더 불러주세요 얼어버린 노을 아래 멈춰 서있지만 그대 향해 한 걸음씩 걸어갈래요 Still with you 어두운방 조명 하나 없이 익숙해지면 안 되는데 그게 또 익숙해 나지막이 들리는 이 에어컨 소리 이거라도 없으면 나 정말 무너질 것 같아 함께 웃고 함께 울고 이 단순한 감정들이 내겐 전부였나 봐 언제쯤일까 다시 그댈 마주دانلود اهنگ still with you جونگ کوک - رسانه موزیکدل
황홀했던 기억 속에 나 홀로 춤을 춰도 비가 내리잖아 이 안개가 걷힐 때쯤 젖은 발로 달려갈 게 그때 날 안아줘 저 달이 외로워 보여서 밤하늘에 환하게 울고 있는 것 같아서 언젠가 아침이 오는 걸 알면서도 별처럼 너의 하늘에 머물고 싶었어 하루를 그 순간을 이렇게 될 걸 알았다면 더 담아뒀을 텐데 언제쯤일까 다시 그댈 마주한다면 눈을 보고 말할래요 보고 싶었어요 황홀했던 기억 속에 나 홀로 춤을 춰도 비가 내리잖아 이 안개가 걷힐 때쯤 젖은 발로 달려갈 게 그때 날 잡아줘 날 바라보는 희미한 미소 뒤편에 아름다운 보랏빛을 그려볼래요 서로 발걸음이 안 맞을 수도 있지만 그대와 함께 이 길을 걷고 싶어요한다면 눈을 보고
اهنگ تموم شد 말할래요 보고 싶었어요
و تهیونگ هم مرد 😭😭😭😭😭😭😭
کوک :خیلی دوست دارم داداشی
هعیییییییی خدا برای پارت بعدی 10 لایک همین دوستون دارم
من رفتم پیش ا٫ت و گفتم حالت خوبه
ا٫ت گفت تو دیگه کی هستی
کوک گفت :من برادر تهیونگ هستم کوک
ا٫ت گفت :تهیونگ کجاست؟ بگو بیاد
کوک :ت . ت. تهیونگ یکی بهش چاقو زده و الان تو بخش عمل هستش (اسمشو نمیدونم 😂)
ا٫ت:و.و.واقعا تو میدونی چرا یهو پرید روم
کوک:اون خوناشام شده بود بهت که گفت
ا٫ت:امممم اره
کوک:ببین دکترت گفت باید استراحت کنی پس من میرم باشه کاری داشتید صدام بزن
ا٫ت:باشه فقط کوک تهیونگ زنده میمونه
کوک:نمیدونم (باحالت ناراحت)
ا٫ت:😣باشه
ویو کوک
بعد از چند ساعت بلخره دکتر تهیونگ اومد و گفتم :اقای دکتر حالش خوبه
دکتر گفت:متاسفام ولی اقای تهیونگ 4دقیقه بیشتر زنده نیست
کوک:چ.چ.چ.چی نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
دکتر :لطفا اروم باشید
کوک :داداشم داره میمیره بعد تو میگی من اروم باشم میخام داداشمو برای اخرین بار ببینم
دکتر :باشه
کوک رفت پیش تهیونگ
تهیونگ :داداشی
کوک:جانم
تهیونگ :مراقب ا٫ت باش
کوک:مثل بچم ازش مراقبت می کنم بهت قول میدم
تهیونگ:افرین داداش خوشگلم
تهیونگ :میشه اهنگ still with you رو برام بخونی
کوک:ا.ا.ارع حتما
날 스치는 그대의 옅은 그 목소리 내 이름을 한 번만 더 불러주세요 얼어버린 노을 아래 멈춰 서있지만 그대 향해 한 걸음씩 걸어갈래요 Still with you 어두운방 조명 하나 없이 익숙해지면 안 되는데 그게 또 익숙해 나지막이 들리는 이 에어컨 소리 이거라도 없으면 나 정말 무너질 것 같아 함께 웃고 함께 울고 이 단순한 감정들이 내겐 전부였나 봐 언제쯤일까 다시 그댈 마주دانلود اهنگ still with you جونگ کوک - رسانه موزیکدل
황홀했던 기억 속에 나 홀로 춤을 춰도 비가 내리잖아 이 안개가 걷힐 때쯤 젖은 발로 달려갈 게 그때 날 안아줘 저 달이 외로워 보여서 밤하늘에 환하게 울고 있는 것 같아서 언젠가 아침이 오는 걸 알면서도 별처럼 너의 하늘에 머물고 싶었어 하루를 그 순간을 이렇게 될 걸 알았다면 더 담아뒀을 텐데 언제쯤일까 다시 그댈 마주한다면 눈을 보고 말할래요 보고 싶었어요 황홀했던 기억 속에 나 홀로 춤을 춰도 비가 내리잖아 이 안개가 걷힐 때쯤 젖은 발로 달려갈 게 그때 날 잡아줘 날 바라보는 희미한 미소 뒤편에 아름다운 보랏빛을 그려볼래요 서로 발걸음이 안 맞을 수도 있지만 그대와 함께 이 길을 걷고 싶어요한다면 눈을 보고
اهنگ تموم شد 말할래요 보고 싶었어요
و تهیونگ هم مرد 😭😭😭😭😭😭😭
کوک :خیلی دوست دارم داداشی
هعیییییییی خدا برای پارت بعدی 10 لایک همین دوستون دارم
۲.۷k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.