دوست و دشمنه من
#دوست_و_دشمنه_من
#پارت_هشتم
ویو ات
واقعا جیهوپ و هوانگ ایپ یوپ روانی ان هاااا 😑 ایشششش همین جوری داشتم باخودم حرف میزدم که یکی صدام کرد که بیام بیرون رفتم نگاه کردم که دیدم هوانگه ( از ابن به بعد به هوانگ ایپ یوپ میگیم هوانگ گش/ادیم میاد بنویسم هوانگ ایپ یوپ 🤦♀️😅) رفتم پایین
ات : دیوونه شدی ؟؟؟؟
هوانگ : ات میشه باهام قرار بزاری با صدای بلند
بچه ها : وااااای جدیییییی چراااااا هوانگ باید به ات بگه باهاش قرار بزاره 🥺😥
ات : هیششششش جیغ نزن ترو خدا پاشو بریم اونور حرف میزنیمممم
هوانگ : الان بگو اره یا نه ؟؟؟
ات : نه
هوانگ : پس من به آین کارام ادامه میدم
ویو جیهوپ
دیکه داشت میرفت رو مخم واقعا نمیتونستم تحملش کنم رفتم وسط حیاط و روی به روی هوانگ وایسادم
جیهوپ : یااااا
هوانگ : چیه ؟؟؟
جیهوپ : بچه ها از این به بعد قراره که ات دوست دختر یکی از ماها باشه و من هرگز به هوانگ این اجازه رو نمیدم که با ات رل بزنه
ات : سوااااا پاشو از اینجا بریم
سوا : ب...باشه
ویو ات
از اونجا دور شدیم رفتیم سمت غذا خوری
ات : سواااا برام تعریف کن جیهوپ و هوانگ چشونهههه ؟؟؟
سوا : ببین ات جیهوپ و هوانگ بهترین دوستای هم بودن پلی بخ خاطر یه سری مشکلات که کسی نمیدونه از هم جدا شدن و دشمن هم شدن
ویو ات
سوا داشت برام تعریف میکرد که هوانگ اومد تو غذا خوری
شرط ها
لایک ها ۳۵
کامنت ۳۵
فالور ۳
ببخشید بچه ها قرار بود ساعت ۱۲ شب پارت جدید بزارم ولی متسفانه یادم رفت و الان ساعت ۴ و ۱۵ دقیقه هست ببخشید 🥺🤣
#پارت_هشتم
ویو ات
واقعا جیهوپ و هوانگ ایپ یوپ روانی ان هاااا 😑 ایشششش همین جوری داشتم باخودم حرف میزدم که یکی صدام کرد که بیام بیرون رفتم نگاه کردم که دیدم هوانگه ( از ابن به بعد به هوانگ ایپ یوپ میگیم هوانگ گش/ادیم میاد بنویسم هوانگ ایپ یوپ 🤦♀️😅) رفتم پایین
ات : دیوونه شدی ؟؟؟؟
هوانگ : ات میشه باهام قرار بزاری با صدای بلند
بچه ها : وااااای جدیییییی چراااااا هوانگ باید به ات بگه باهاش قرار بزاره 🥺😥
ات : هیششششش جیغ نزن ترو خدا پاشو بریم اونور حرف میزنیمممم
هوانگ : الان بگو اره یا نه ؟؟؟
ات : نه
هوانگ : پس من به آین کارام ادامه میدم
ویو جیهوپ
دیکه داشت میرفت رو مخم واقعا نمیتونستم تحملش کنم رفتم وسط حیاط و روی به روی هوانگ وایسادم
جیهوپ : یااااا
هوانگ : چیه ؟؟؟
جیهوپ : بچه ها از این به بعد قراره که ات دوست دختر یکی از ماها باشه و من هرگز به هوانگ این اجازه رو نمیدم که با ات رل بزنه
ات : سوااااا پاشو از اینجا بریم
سوا : ب...باشه
ویو ات
از اونجا دور شدیم رفتیم سمت غذا خوری
ات : سواااا برام تعریف کن جیهوپ و هوانگ چشونهههه ؟؟؟
سوا : ببین ات جیهوپ و هوانگ بهترین دوستای هم بودن پلی بخ خاطر یه سری مشکلات که کسی نمیدونه از هم جدا شدن و دشمن هم شدن
ویو ات
سوا داشت برام تعریف میکرد که هوانگ اومد تو غذا خوری
شرط ها
لایک ها ۳۵
کامنت ۳۵
فالور ۳
ببخشید بچه ها قرار بود ساعت ۱۲ شب پارت جدید بزارم ولی متسفانه یادم رفت و الان ساعت ۴ و ۱۵ دقیقه هست ببخشید 🥺🤣
۹.۳k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.