وقتی معروف ترین نقاش بود و اذیتش می کنی اما... درخواستی
فلش بک
_اتتتت چرا اذیت میکنی؟؟؟
+همش داری نقاشی میکشی یکمم به من توجه کن .یک ماهه دارم میگم اشکالی نداره کارشه ولی دیگه خسته شدممم
_خب چیکار کنم؟ببخش عروسکم منکه بت قول دادم بعد از یک ماه..
+اصلنم نمیخوام همون بهتر که اذیتت کردم و وسایلمو شکستم
_پس که اینطور
+آرههه همینطوره
_بهتره تا ساعت ۸ بیای و حرفت رو پس بگیری وگرنه کاری میکنم که صدای جیغت کل خونه رو پر کنه
+برو بابااا
پایان فلش بک
شروع ...
نشسته بود روی تخت و داشت به عروسکش نگاه می کرد .همه بهش می گفتن نقاش حرف ای هستی! اما هیچ چیز رو به نقاشی کشیدن روی بدن دخترکش ترجیح نمیداد. تعریف های بقیه براش مهم نبودن و فقط عروسک کوچولوش بود که میتونست با یه حرف آدم جدیدی ازش بسازه .مهم نبود چه حرفی ولی به نظر میرسید که دخترش اربابشه چون گاهی با حرفی میتونست خوش حالش کنه و گاهی عصبی و تنها با یک کلمه سریع اونو آروم می کرد.
ویو تهیونگ
تو با من چیکار کردی سکسی گرلم! داشتم به فیس عروسکیش نگاه می گردم که متوجه شدم داره زیر چشمی بهم نگاه میکنه.عاه دخترک لجباز خرابکاری کردی و حالا از عواقبش می ترسی؟ بایدم بترسی چون هر لحظه ممکنه توسط من تنبیه بشی و درد بکشی!خودمو بهش نزدیک تر کردم و داخل گوشش زمزمه کردم: بیب؟ نمیخوای که ددیتو عصبانی کنی ؟!
+عوممم تهیونگااا تو که بوم نقاشیتو داری من چه به دردت میخورم؟
_میدونی که هیچ چیز رو به نقاشی کردن روی بدن نحیفت ترجیح نمیدم.درضمن یادم نرفته که چیکار کردی سکس گرل[بم](ا.ت رو بین بازوهای قدرتمندش نگه میداره)
+عومم ولم کنن خوابم میاد (آروم)
_نه دیگه نشد قراره جواب شیطونی هاتو بگیری!
+...
_Are you ready little girl?
+...
_اوکی خودت خواستی! ببینیم کی توی این بازی برنده میشه .اما با این تفاوت که روشم با دفعه قبلی فرق داره
+[با یاد آوری دفعه پیش از ترس به خودم لرزیدم]
_عاه بایدم بلرزی گرل! اما ایندفعه خیلی بدتره.میخوام روت نقاشی کنم گرلم .
[تهیونگ لبای ا.ت رو دندون میگیره و میبوسه جوری میبوستس که از لباش خون میاد و لبخند رضایت بخشی میزنه و خونشو میمکه و میره خط فک ا.ت رو کبود میکنه .لباساشو تو تنش پاره میکنه و به طرف سینش میره و میخوره و کبود میکنه .لحظه ای مکث میکنه و دندوناشو فرو میبره تو سینه ا.ت .که جیغ ا.ت بلند میشه]
_ببینم هنوزم نمیخوای اعتراف کنی؟
+هرگز .مطمئن باش من برنده میشم!
_اوک بیب
[دستای ات رو با دستبند میبنده و کل بدنش رو کبود میکنه به طوری که جای سالم توی بدن ا.ت نمیمونه ]
+[جیغ]عاییی ولم کننن .آخخخ
_عامم گرل گفتم که صدای جیغت بلند میشه ولی خودت خواستی .حالام تا اعتراف نکنی ولت نمیکنم
[تهیونگ بی وقفه وارد ات میکنه و پاهای ا.ت رو دور گردنش میندازه و ویبراتور رو از پشت وارد ا.ت میکنه ]
ادامه در کامنت..
_اتتتت چرا اذیت میکنی؟؟؟
+همش داری نقاشی میکشی یکمم به من توجه کن .یک ماهه دارم میگم اشکالی نداره کارشه ولی دیگه خسته شدممم
_خب چیکار کنم؟ببخش عروسکم منکه بت قول دادم بعد از یک ماه..
+اصلنم نمیخوام همون بهتر که اذیتت کردم و وسایلمو شکستم
_پس که اینطور
+آرههه همینطوره
_بهتره تا ساعت ۸ بیای و حرفت رو پس بگیری وگرنه کاری میکنم که صدای جیغت کل خونه رو پر کنه
+برو بابااا
پایان فلش بک
شروع ...
نشسته بود روی تخت و داشت به عروسکش نگاه می کرد .همه بهش می گفتن نقاش حرف ای هستی! اما هیچ چیز رو به نقاشی کشیدن روی بدن دخترکش ترجیح نمیداد. تعریف های بقیه براش مهم نبودن و فقط عروسک کوچولوش بود که میتونست با یه حرف آدم جدیدی ازش بسازه .مهم نبود چه حرفی ولی به نظر میرسید که دخترش اربابشه چون گاهی با حرفی میتونست خوش حالش کنه و گاهی عصبی و تنها با یک کلمه سریع اونو آروم می کرد.
ویو تهیونگ
تو با من چیکار کردی سکسی گرلم! داشتم به فیس عروسکیش نگاه می گردم که متوجه شدم داره زیر چشمی بهم نگاه میکنه.عاه دخترک لجباز خرابکاری کردی و حالا از عواقبش می ترسی؟ بایدم بترسی چون هر لحظه ممکنه توسط من تنبیه بشی و درد بکشی!خودمو بهش نزدیک تر کردم و داخل گوشش زمزمه کردم: بیب؟ نمیخوای که ددیتو عصبانی کنی ؟!
+عوممم تهیونگااا تو که بوم نقاشیتو داری من چه به دردت میخورم؟
_میدونی که هیچ چیز رو به نقاشی کردن روی بدن نحیفت ترجیح نمیدم.درضمن یادم نرفته که چیکار کردی سکس گرل[بم](ا.ت رو بین بازوهای قدرتمندش نگه میداره)
+عومم ولم کنن خوابم میاد (آروم)
_نه دیگه نشد قراره جواب شیطونی هاتو بگیری!
+...
_Are you ready little girl?
+...
_اوکی خودت خواستی! ببینیم کی توی این بازی برنده میشه .اما با این تفاوت که روشم با دفعه قبلی فرق داره
+[با یاد آوری دفعه پیش از ترس به خودم لرزیدم]
_عاه بایدم بلرزی گرل! اما ایندفعه خیلی بدتره.میخوام روت نقاشی کنم گرلم .
[تهیونگ لبای ا.ت رو دندون میگیره و میبوسه جوری میبوستس که از لباش خون میاد و لبخند رضایت بخشی میزنه و خونشو میمکه و میره خط فک ا.ت رو کبود میکنه .لباساشو تو تنش پاره میکنه و به طرف سینش میره و میخوره و کبود میکنه .لحظه ای مکث میکنه و دندوناشو فرو میبره تو سینه ا.ت .که جیغ ا.ت بلند میشه]
_ببینم هنوزم نمیخوای اعتراف کنی؟
+هرگز .مطمئن باش من برنده میشم!
_اوک بیب
[دستای ات رو با دستبند میبنده و کل بدنش رو کبود میکنه به طوری که جای سالم توی بدن ا.ت نمیمونه ]
+[جیغ]عاییی ولم کننن .آخخخ
_عامم گرل گفتم که صدای جیغت بلند میشه ولی خودت خواستی .حالام تا اعتراف نکنی ولت نمیکنم
[تهیونگ بی وقفه وارد ات میکنه و پاهای ا.ت رو دور گردنش میندازه و ویبراتور رو از پشت وارد ا.ت میکنه ]
ادامه در کامنت..
۵.۹k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.