Bloody Death Angel of the Russian Red Room
غرق صحبت باهاش بودم لبخند میزد و اروم نفس میکشید انگار سالهاست صدای منو نشنیده با علاقه فقط از پشت گوشی نگاهش میکردم و یکدفهعه زنگ در خونم به صدا در اومد خداحافظی کردم و رفتم که درو باز کنم وقتی درو باز کردم
تهیونگ: تو اینجا چه غلطی میکنی
لوسی: واو چقدر خوب که نمیدونی عشقت چیکار کرده ها ها ها
تهیونگ: چرا همیشه عادت داری چرت بگی
لوسی: ها ها ها کوچولوی از دنیا بی خبر
یه فیلم نشونم داد...اون اون داره چه گوهی میخوره هاع؟ محکم درو بستم وسعی کردم که نادیدش بگیرم ولی هنوزم صداش میومد نه نه این حقیت نداره امکان نداره نمیشههههههههه نههههههه هق هق هق باید از خودش بپر سم اما چجوری؟
....................................................
هلو عشق های خاله امیدوارم چطورتون عالی باشهههه من ماریا هستم نویسنده این فیکشن امید وارم با کم کم خوندنش ازش لذت ببرید ولی خب چون موقع ی امتحان ها هستش کم میزارم ولی میخوام بترکونممممم😃
تهیونگ: تو اینجا چه غلطی میکنی
لوسی: واو چقدر خوب که نمیدونی عشقت چیکار کرده ها ها ها
تهیونگ: چرا همیشه عادت داری چرت بگی
لوسی: ها ها ها کوچولوی از دنیا بی خبر
یه فیلم نشونم داد...اون اون داره چه گوهی میخوره هاع؟ محکم درو بستم وسعی کردم که نادیدش بگیرم ولی هنوزم صداش میومد نه نه این حقیت نداره امکان نداره نمیشههههههههه نههههههه هق هق هق باید از خودش بپر سم اما چجوری؟
....................................................
هلو عشق های خاله امیدوارم چطورتون عالی باشهههه من ماریا هستم نویسنده این فیکشن امید وارم با کم کم خوندنش ازش لذت ببرید ولی خب چون موقع ی امتحان ها هستش کم میزارم ولی میخوام بترکونممممم😃
۱.۳k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.