p6
p6
ویو رایدن
با باک هیون رفتیم دفتر جایی که جئون اونجا بود در زدیم و در رو باز کردیم.
@سلام کوک
_سلام!؟مگه همین صبح سلام نکردی
@امم اره چرا چرا اصلا یاد...
تا میخواستم حرفم رو کامل کنم گفت
_برو سر اصل مطلب
×خب کوک ما میخواستیم بگیم که بین این همه دختر بهتر نیست یکی رو انتخاب کنی چون پدربزرگت وارث میخوادااا نگی نگفتی
_وای اره اصلا یادم نبود(کلافه)
@خب کدومو برات بیاریم؟
_اون دختر لجبازه
×کدوم؟همونی که امروز باهاش دعوا کردی؟
_آره همون
×باشه میاریمش
با رایدن از در اومدیم بیرون که رایدن گفت
@یسسسس قبول کردددد
×چقدر هولی تو دختر ندیده ی بدبخت(پوکر)
@اهااا پس این من بودم چند دقیقه پیش داشتم به دختره چشمک میزدمم؟
×هیی ! بس کن بریم
ویو رایدن
با باک هیون رفتیم دفتر جایی که جئون اونجا بود در زدیم و در رو باز کردیم.
@سلام کوک
_سلام!؟مگه همین صبح سلام نکردی
@امم اره چرا چرا اصلا یاد...
تا میخواستم حرفم رو کامل کنم گفت
_برو سر اصل مطلب
×خب کوک ما میخواستیم بگیم که بین این همه دختر بهتر نیست یکی رو انتخاب کنی چون پدربزرگت وارث میخوادااا نگی نگفتی
_وای اره اصلا یادم نبود(کلافه)
@خب کدومو برات بیاریم؟
_اون دختر لجبازه
×کدوم؟همونی که امروز باهاش دعوا کردی؟
_آره همون
×باشه میاریمش
با رایدن از در اومدیم بیرون که رایدن گفت
@یسسسس قبول کردددد
×چقدر هولی تو دختر ندیده ی بدبخت(پوکر)
@اهااا پس این من بودم چند دقیقه پیش داشتم به دختره چشمک میزدمم؟
×هیی ! بس کن بریم
۲.۵k
۳۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.