همه چی از اون شب شروع شد...؟!p24
_*چشاش برق میزنه*یونجیااا...چیز یعنی یونجی شی میگم بیا یه ام وی روزمرگی و مدرسه ای پر کنیم...نظرت چیه؟مث ام وی تهیونگا و آیو شی؟نظرت؟
+هوممممم...اره فکر خوبیه بیا بریم به پی دی نیم بگیم...
اینا به پی دی نیم گفتن و اونم قبول کرد...
پرش زمانی روز پر کردن ام وی...
جیمین ویو.
_یونجی بیا اینطوری کنیم که اولش دارک باشه بعدش کیوت و عادی؟هوم؟به وایب آهنگم میخوره...نظرت چیه؟
+اره منم همین مَد نظرم بود...
+_خب اولش اینطوری باشه که ما با هم همکلاسی ایم
_و تو از یجا دیگه انتقال پیدا کردی به مدرسه ما و من از تو خوشم میاد
+یشب وقتی من دارم میرم خونه تو منو تعقیب میکنی و
_تو یه کوچه گیرت میندازم و کاری میکنم عاشقم شی...
+منم عاشقت میشم و بقیه اش وایب عادی داره...
+_افرین به خودمونننن...یوهووو
؛خب بچهها همه سر جا هاتون...
_-وایی یونجی چقدر تو فرم مدرسه خوشگلهههه...
+ -وای خدا جیمین چرا اینقدر هات شده ؟
پرش زمانی موقع گیر انداختن یونجی توسط جیمین...(چی نوشتم😁)
جیمین شی حواست باشه محکم نکوبونیم به دیوار ها مگه نه میزنمت...میدونی که میتونم این کارو انجام...*جیمین کوبوندش به دیوار و با دوستاش براش حصار درست کرد* اخخخخخخ ایییییی کمرم ایی ازت بدم میاد( بغض)مگه بهت نگفتم اروم باش(گریه)
_یو.یونجیااا ببخشید حواسم نبود ببخشید...معذرت میخوام...بیا بغلم...
+هَن؟چه پررو...یااا ولم کن
_خوب شدی الان؟ببخشید میشه ببخشی؟
+باشه...تایم نداریم از اول...
این دفعه جیمین اروم تر زدش به دیوار و همون کارو کرد...
+ -وایی خیلی بهم نزدیکه...گرمههه...وسط زمستون گرمههه...
؛جیمین...بهتره الان ببوسیش...
_هن؟باشه...اشکالی ندارد یونجی شی؟
+مجبوریم، اشکال نداره...
؛خوبه پس از اول...
جیمین دوباره یونجی رو به دیوار کوبوند و اسیر دستاش کردش...دستشو رو صورت یونجی نزدیک زاویه فکش گذاشت و صورتشو بهش نزدیک کرد...به چشماش نگاه کرد و دوباره نگاش رو لبای پفکی و قرررمز یونجی قفل شد...خیلی اروم لباشو رو لباش گذاشت و داشت مک میزد...(اهممم)یونجی هم دوست داشت همکاری کنه ولی بخاطر ام وی باید تو شک میبود...یونجی همیشه دوست داشت اینجوری با دوست پسرش اشنا شه...دوست داشت تو همچین پوزیشنی باشه...کسی چه میدونست کسی که قبلاً یونجی ازش متنفر بود،ارزوشو براورده کرد(اشتباه برداشت نکنید یونجی دوست داشته با دوست پسرش اینجوری اشنا شه بعد الان با جیمین داره این کارو میکنه...گرفتین یا نه؟)
؛کات...افرین خیلی طبیعی بود...فردا هم میرین دیگه سکانسای دیگه رو پر میکنید و من دیگه نمیام....شبتون بخیر...
ادامه دارد...
شرطا:
۱۰ لایک
۲۰ کامنت
حمایت؟🌺🌻🌸🌷🍀☘️
🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒(کمر موچی کوشولوم...🥺)
+هوممممم...اره فکر خوبیه بیا بریم به پی دی نیم بگیم...
اینا به پی دی نیم گفتن و اونم قبول کرد...
پرش زمانی روز پر کردن ام وی...
جیمین ویو.
_یونجی بیا اینطوری کنیم که اولش دارک باشه بعدش کیوت و عادی؟هوم؟به وایب آهنگم میخوره...نظرت چیه؟
+اره منم همین مَد نظرم بود...
+_خب اولش اینطوری باشه که ما با هم همکلاسی ایم
_و تو از یجا دیگه انتقال پیدا کردی به مدرسه ما و من از تو خوشم میاد
+یشب وقتی من دارم میرم خونه تو منو تعقیب میکنی و
_تو یه کوچه گیرت میندازم و کاری میکنم عاشقم شی...
+منم عاشقت میشم و بقیه اش وایب عادی داره...
+_افرین به خودمونننن...یوهووو
؛خب بچهها همه سر جا هاتون...
_-وایی یونجی چقدر تو فرم مدرسه خوشگلهههه...
+ -وای خدا جیمین چرا اینقدر هات شده ؟
پرش زمانی موقع گیر انداختن یونجی توسط جیمین...(چی نوشتم😁)
جیمین شی حواست باشه محکم نکوبونیم به دیوار ها مگه نه میزنمت...میدونی که میتونم این کارو انجام...*جیمین کوبوندش به دیوار و با دوستاش براش حصار درست کرد* اخخخخخخ ایییییی کمرم ایی ازت بدم میاد( بغض)مگه بهت نگفتم اروم باش(گریه)
_یو.یونجیااا ببخشید حواسم نبود ببخشید...معذرت میخوام...بیا بغلم...
+هَن؟چه پررو...یااا ولم کن
_خوب شدی الان؟ببخشید میشه ببخشی؟
+باشه...تایم نداریم از اول...
این دفعه جیمین اروم تر زدش به دیوار و همون کارو کرد...
+ -وایی خیلی بهم نزدیکه...گرمههه...وسط زمستون گرمههه...
؛جیمین...بهتره الان ببوسیش...
_هن؟باشه...اشکالی ندارد یونجی شی؟
+مجبوریم، اشکال نداره...
؛خوبه پس از اول...
جیمین دوباره یونجی رو به دیوار کوبوند و اسیر دستاش کردش...دستشو رو صورت یونجی نزدیک زاویه فکش گذاشت و صورتشو بهش نزدیک کرد...به چشماش نگاه کرد و دوباره نگاش رو لبای پفکی و قرررمز یونجی قفل شد...خیلی اروم لباشو رو لباش گذاشت و داشت مک میزد...(اهممم)یونجی هم دوست داشت همکاری کنه ولی بخاطر ام وی باید تو شک میبود...یونجی همیشه دوست داشت اینجوری با دوست پسرش اشنا شه...دوست داشت تو همچین پوزیشنی باشه...کسی چه میدونست کسی که قبلاً یونجی ازش متنفر بود،ارزوشو براورده کرد(اشتباه برداشت نکنید یونجی دوست داشته با دوست پسرش اینجوری اشنا شه بعد الان با جیمین داره این کارو میکنه...گرفتین یا نه؟)
؛کات...افرین خیلی طبیعی بود...فردا هم میرین دیگه سکانسای دیگه رو پر میکنید و من دیگه نمیام....شبتون بخیر...
ادامه دارد...
شرطا:
۱۰ لایک
۲۰ کامنت
حمایت؟🌺🌻🌸🌷🍀☘️
🌘🌗🌖🌕🌔🌓🌒(کمر موچی کوشولوم...🥺)
۴.۹k
۲۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.