چندپارتی درخواستی هان
#چندپارتی_درخواستی_هان
#پارت_یک
وقتی:خون آشامه و باهم توی یک دبیرستان درس میخونید
وید ا.ت:
چند روزی میشو که هان عجیب غریب رفتار میکرد نمیدونم چرا
و هرچی هم میپرسیدم میگفت هیچی نیست واقعا روی مخم بود
زنگ تفریح خورد من به هان گفتم بریم سالن غذا خوری و قبول کرد
ویو هان:
چند روزی بود که ا.ت خیلی گیر داده بود فک کنم فهمیده بود که عجیب شدم آه نمیدونم که میدونه من عاشقشم یا نه و و میدونه که من یه خون آشامم؟نمیدونم اگه بفهمه چیکار میکنه
چند روزی بود که وقتی گردن ا.ت رو میدیدم تشنه میشدم و امروز وقتی زنگ تفریح خورد ا.ت بهم گفت بریم سالن غذا خوری
که یهو دوباره تشنم شد و سریع از ا.ت فاصله گرفتم و رفتم یه جای دیگه که ا.ت اومد دنبالم
#پارت_یک
وقتی:خون آشامه و باهم توی یک دبیرستان درس میخونید
وید ا.ت:
چند روزی میشو که هان عجیب غریب رفتار میکرد نمیدونم چرا
و هرچی هم میپرسیدم میگفت هیچی نیست واقعا روی مخم بود
زنگ تفریح خورد من به هان گفتم بریم سالن غذا خوری و قبول کرد
ویو هان:
چند روزی بود که ا.ت خیلی گیر داده بود فک کنم فهمیده بود که عجیب شدم آه نمیدونم که میدونه من عاشقشم یا نه و و میدونه که من یه خون آشامم؟نمیدونم اگه بفهمه چیکار میکنه
چند روزی بود که وقتی گردن ا.ت رو میدیدم تشنه میشدم و امروز وقتی زنگ تفریح خورد ا.ت بهم گفت بریم سالن غذا خوری
که یهو دوباره تشنم شد و سریع از ا.ت فاصله گرفتم و رفتم یه جای دیگه که ا.ت اومد دنبالم
۲.۰k
۲۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.