کابوس هر شب پارت ۴۷
نامه رو از دست پرستار گرفت و بازش کرد
.نارای عزیزم حالا که داری اینو میتونی من پیشت نیستم ازت میخوام منو ببخشی تو تموم این سال ها می تونستم مراقبت باشم اما نبودم
متاسفانه من علاوه بر تومور مغزی سرطان خون هم دارم و باید بگم این نوعی بیماری ارثی هست مادرت قبل از اینکه از پدرت جدا بشه متوجه این سرطان شد پس برای اینکه بهش واسبته نشی تورو قبول نکرد اما اگر مادرت و من هم این بیماری رو داشته باشیم یعنی تو هم این بیماری رو داری
منو ببخش.
اشکی که از چشماش پایین می اومد بند نمی اومدن و حتی فرصت اومدن رو به هم نمیدادن نامه رو تو دستش مچاله کرد و به طرف اتاق دکتر رفت تا ازمایش بده در زد
دکتر:بفرمایید!
نارا:سلام
دکتر:اوه خانم لی مشکلی پیش اومده؟
نارا نامه رو به دکتر داد دکتر بعد از خوندنش گفت خانم لی امروز نمیشه باید ناشتا باشین میتونین فردا بیاین
نارا:باشه ممنون
نارا بعد از برگشتن از سر قبر پدربزرگش نزاشت احساساتش تو کارش تاثیر داشته باشه یا تمرکز شروع کرد به برنامه ریزی چون تازه هم عکس برداری رفته بودن هم فن ساین فقط کنسرت تو خارج از کشور مونده بود
.نارای عزیزم حالا که داری اینو میتونی من پیشت نیستم ازت میخوام منو ببخشی تو تموم این سال ها می تونستم مراقبت باشم اما نبودم
متاسفانه من علاوه بر تومور مغزی سرطان خون هم دارم و باید بگم این نوعی بیماری ارثی هست مادرت قبل از اینکه از پدرت جدا بشه متوجه این سرطان شد پس برای اینکه بهش واسبته نشی تورو قبول نکرد اما اگر مادرت و من هم این بیماری رو داشته باشیم یعنی تو هم این بیماری رو داری
منو ببخش.
اشکی که از چشماش پایین می اومد بند نمی اومدن و حتی فرصت اومدن رو به هم نمیدادن نامه رو تو دستش مچاله کرد و به طرف اتاق دکتر رفت تا ازمایش بده در زد
دکتر:بفرمایید!
نارا:سلام
دکتر:اوه خانم لی مشکلی پیش اومده؟
نارا نامه رو به دکتر داد دکتر بعد از خوندنش گفت خانم لی امروز نمیشه باید ناشتا باشین میتونین فردا بیاین
نارا:باشه ممنون
نارا بعد از برگشتن از سر قبر پدربزرگش نزاشت احساساتش تو کارش تاثیر داشته باشه یا تمرکز شروع کرد به برنامه ریزی چون تازه هم عکس برداری رفته بودن هم فن ساین فقط کنسرت تو خارج از کشور مونده بود
۱.۲k
۲۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.