عشق در مدرسه
#عشق_در_مدرسه
Part3
#ویو.رزی
داشتیم باهم حرف میزدیم و میخندیدیم ک صدای آشنایی رو شنیدم ک یهو ا.ت سرش رو برگردوند و گفت
ا.ت: سوهو؟؟(با تعجب)
سوهو: اوو ا.ت خشگلم ت هم اینجایی(خوشحال)
ا.ت: ت....تو اینجا چیکار میکنی تو مگه نرفتی آمریکا؟
(نکته: سوهو دوس پسر قبلی ا.ت هس ولی سوهو به زور پدرش با ا.ت بهم زد و رفت آمریکا درس بخونه از اون موقع ا.ت دیگه دوسش نداشت)
سوهو: اره ولی بخاطر دوس دخترم برگشتم(پوزخند)
ا.ت ک قاشق دستش بود رو روی میز محکم کوبید و بلند شدو با داد گفت
ا.ت: منو اینجوری صدا نکن عوضی(با داد)
سوهو چشاشو گرد میکنه و میگه
سوهو: اوو خشگلم تو هیچوقت بهم نمیگفتی عوضی همیشه و هر روز میگفتی عاشقمی؟؟
ا.ت: من دیگه عاشقت نیستم الان تنها حسی ک بهت دارم نفرته
سوهو ازین حرف ا.ت خیلی عصبی شد و دست ا.ت رو گرفت برد بیرون و رزی و جیسو هم دنبالش رفتن
#ویو.کوک
وقتی اون پسر ک فکر کنم اسمش سوهو بود دست اون دختر خوشگله رو گرفت برد بیرون برگشتم رو به ته خاستم چیزی بگم ک دیدم ته نیس
کوک: جین ته کجاست؟؟(با تعجب)
جین: اونجا رفت دنبال اونا
کوک و جین هم رفتن بیرون
#ویو.تهیونگ
وقتی دیدم اون پسره دست دختره گرفت برد بیرون خیلی عصبی شدم و رفتم بیرون ک دیدم دارن با هم دعوا میکنن منم به حرفاشون گوش میدادم
سوهو: باشه، باشه ا.ت هر کسی میتونه هزار بار عاشق بشه تو بازم میتونی عاشقم بشی همم
ا.ت: درسته هر کسی میتونه دوباره عاشق بشه ولی من هیچوقت دوستت نخواهم داشت و فقط نسبت بهت تنفر دارم
سوهو ازین حرف ا.ت ناراحت شد ک یهو لباشو....
💋🚶♀
یوری🦋
Part3
#ویو.رزی
داشتیم باهم حرف میزدیم و میخندیدیم ک صدای آشنایی رو شنیدم ک یهو ا.ت سرش رو برگردوند و گفت
ا.ت: سوهو؟؟(با تعجب)
سوهو: اوو ا.ت خشگلم ت هم اینجایی(خوشحال)
ا.ت: ت....تو اینجا چیکار میکنی تو مگه نرفتی آمریکا؟
(نکته: سوهو دوس پسر قبلی ا.ت هس ولی سوهو به زور پدرش با ا.ت بهم زد و رفت آمریکا درس بخونه از اون موقع ا.ت دیگه دوسش نداشت)
سوهو: اره ولی بخاطر دوس دخترم برگشتم(پوزخند)
ا.ت ک قاشق دستش بود رو روی میز محکم کوبید و بلند شدو با داد گفت
ا.ت: منو اینجوری صدا نکن عوضی(با داد)
سوهو چشاشو گرد میکنه و میگه
سوهو: اوو خشگلم تو هیچوقت بهم نمیگفتی عوضی همیشه و هر روز میگفتی عاشقمی؟؟
ا.ت: من دیگه عاشقت نیستم الان تنها حسی ک بهت دارم نفرته
سوهو ازین حرف ا.ت خیلی عصبی شد و دست ا.ت رو گرفت برد بیرون و رزی و جیسو هم دنبالش رفتن
#ویو.کوک
وقتی اون پسر ک فکر کنم اسمش سوهو بود دست اون دختر خوشگله رو گرفت برد بیرون برگشتم رو به ته خاستم چیزی بگم ک دیدم ته نیس
کوک: جین ته کجاست؟؟(با تعجب)
جین: اونجا رفت دنبال اونا
کوک و جین هم رفتن بیرون
#ویو.تهیونگ
وقتی دیدم اون پسره دست دختره گرفت برد بیرون خیلی عصبی شدم و رفتم بیرون ک دیدم دارن با هم دعوا میکنن منم به حرفاشون گوش میدادم
سوهو: باشه، باشه ا.ت هر کسی میتونه هزار بار عاشق بشه تو بازم میتونی عاشقم بشی همم
ا.ت: درسته هر کسی میتونه دوباره عاشق بشه ولی من هیچوقت دوستت نخواهم داشت و فقط نسبت بهت تنفر دارم
سوهو ازین حرف ا.ت ناراحت شد ک یهو لباشو....
💋🚶♀
یوری🦋
۲.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.