پارت ۳
لباسامون رو عوض کردیم رفتیم یه دوش ده مینی گرفتیم و رفتیم لباس خریدیم ( عکس لباس هارو میزارم )
تقریباً ساعت هفت و نیم شده بود ، یه میکاپ سبک و هات کردم راه افتادیم سمت بار
ویو جیمین
دیگه کم کم نزدیکای عصر شده بود رفتم خونه بدون هیچ توجهی به پدر و مادرم رفتم داخل اتاق و دوش گرفتم ، وقتی برگشتم دلم میخواست یه کم مست کنم رفتم و گوشیم رو برداشتم زنگ زدم به تهیونگ و گفتم میای بریم بار اونم بی چون و چرا قبول کرد ، رفتم یه کت و شلوار شیک پوشیدم ، ته قرار بود بیاد دنبالم تا با هم بریم حرکت کردم و رفتیم سمت بار ، روی یکی از صندلی ها با تهیونگ نشستیم دو تا آب جو سفارش دادیم قبل از اینکه بخورم همه جارو خوب نگاه کردم یهو یه دختری رو دیدم که قیافش خیلی برام آشنا بود وقتی با دقت بهش نگاه کردم دیدم همون دختره گارسونه هست واقعا خیلی خوشگل و هات شده بود خیلی ازش خوشم اومده بود انگار میشه گفت عاشقش شدم
ویو ا/ت
وقتی وارد شدیم بوی الکل و شراب همه جارو پر کرده بود منم اولین بارم بود که اینجور جا ها میومدم .
با یوجنی روی صندلی نشستیم و به گارسون گفتم برای من نوشیدنی که الکل نداشته باشه بیار لطفاً .
ا/ت : یونجی مراقب باش زیاد مست نکن لطفاً
یونجی :باشه زیاد مست نمیکنم
ا/ت : باشه حالا میبینیم
یونجی : ای بابا بزار بهمون خوش بگذره آنقدر بهم گیر نده
ا/ت : اوفففففففف باشه
ا/ت : چند دقیقه گذشت نگاه های سنگینی روی خودم حس میکردم سرم رو چرخوندم ببینم کیه دیدم همون پسره کیوت هست که امروز توی کافه دیدمش وقتی نگاهش کردم نگاهشو ازم گرفت
چند مین بعد .....
تقریباً ساعت هفت و نیم شده بود ، یه میکاپ سبک و هات کردم راه افتادیم سمت بار
ویو جیمین
دیگه کم کم نزدیکای عصر شده بود رفتم خونه بدون هیچ توجهی به پدر و مادرم رفتم داخل اتاق و دوش گرفتم ، وقتی برگشتم دلم میخواست یه کم مست کنم رفتم و گوشیم رو برداشتم زنگ زدم به تهیونگ و گفتم میای بریم بار اونم بی چون و چرا قبول کرد ، رفتم یه کت و شلوار شیک پوشیدم ، ته قرار بود بیاد دنبالم تا با هم بریم حرکت کردم و رفتیم سمت بار ، روی یکی از صندلی ها با تهیونگ نشستیم دو تا آب جو سفارش دادیم قبل از اینکه بخورم همه جارو خوب نگاه کردم یهو یه دختری رو دیدم که قیافش خیلی برام آشنا بود وقتی با دقت بهش نگاه کردم دیدم همون دختره گارسونه هست واقعا خیلی خوشگل و هات شده بود خیلی ازش خوشم اومده بود انگار میشه گفت عاشقش شدم
ویو ا/ت
وقتی وارد شدیم بوی الکل و شراب همه جارو پر کرده بود منم اولین بارم بود که اینجور جا ها میومدم .
با یوجنی روی صندلی نشستیم و به گارسون گفتم برای من نوشیدنی که الکل نداشته باشه بیار لطفاً .
ا/ت : یونجی مراقب باش زیاد مست نکن لطفاً
یونجی :باشه زیاد مست نمیکنم
ا/ت : باشه حالا میبینیم
یونجی : ای بابا بزار بهمون خوش بگذره آنقدر بهم گیر نده
ا/ت : اوفففففففف باشه
ا/ت : چند دقیقه گذشت نگاه های سنگینی روی خودم حس میکردم سرم رو چرخوندم ببینم کیه دیدم همون پسره کیوت هست که امروز توی کافه دیدمش وقتی نگاهش کردم نگاهشو ازم گرفت
چند مین بعد .....
۳.۸k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.