پارت ۱۱
پارت ۱۱
ته:ات من ازت معذرت میخوام (ناراحت)
ات:چی شده ک یهو عوض شدی؟الان حالت خوب نی مطمئنم وقتی خوب بشی پشیمون میشی
ته:ببخشید
ادمین:و بعد ات و بغل کرد ات تو بغلش گریه کرد
ته:شششش گریه نکن(خنده)
ادمین:ات اشکاش رو پاک میکنه
ات:(میخنده)
کوک:بلاخره باهم آشتی کردین(خنده)
ات:اهوم(خنده)
ات:تهیونگ الان خوبی؟
تهیونگ:آره (بی حال)
کوک:خب ما میریم بیرون تو استراحت کن
ات:اره
معلم:بچه ها بیاید صبحانه (داد)
ادمین:ات از چادر رفت بیرون و رفت پیش معلم
ات:معلم حال تهیونگ خیلی بده میشه زودتر برگردیم
معلم:حتماااااا الان تهیونگ چطوره
ات:تب داره(ناراحت)
معلم:بچه ها بعد صبحانه برمیگردیم (داد)
بچه ها:اه نمیشه دیرتر برگردیم
معلم:بچه ها حال یکی از دوستاتون خوب نیست باید برگردیم
ات ویو:صبحانه رو برای تهیونگ بردم تو چادر
ات:تهیونگ
ته:ات من ازت معذرت میخوام (ناراحت)
ات:چی شده ک یهو عوض شدی؟الان حالت خوب نی مطمئنم وقتی خوب بشی پشیمون میشی
ته:ببخشید
ادمین:و بعد ات و بغل کرد ات تو بغلش گریه کرد
ته:شششش گریه نکن(خنده)
ادمین:ات اشکاش رو پاک میکنه
ات:(میخنده)
کوک:بلاخره باهم آشتی کردین(خنده)
ات:اهوم(خنده)
ات:تهیونگ الان خوبی؟
تهیونگ:آره (بی حال)
کوک:خب ما میریم بیرون تو استراحت کن
ات:اره
معلم:بچه ها بیاید صبحانه (داد)
ادمین:ات از چادر رفت بیرون و رفت پیش معلم
ات:معلم حال تهیونگ خیلی بده میشه زودتر برگردیم
معلم:حتماااااا الان تهیونگ چطوره
ات:تب داره(ناراحت)
معلم:بچه ها بعد صبحانه برمیگردیم (داد)
بچه ها:اه نمیشه دیرتر برگردیم
معلم:بچه ها حال یکی از دوستاتون خوب نیست باید برگردیم
ات ویو:صبحانه رو برای تهیونگ بردم تو چادر
ات:تهیونگ
۴.۴k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.